خلاصة:
قفقاز جنوبی از جمله حوزههایی میباشد که با پایان جنگ سرد و بحرانهای ناشی از تحولات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بویژه پس از فروپاشی شوروی، رقابتها و چانهزنی قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای را شاهد است. طی سالهای اخیر حضور رژیم صهیونیستی بهعنوان یکی از قدرتهای فرامنطقهای در قفقاز جنوبی بهعنوان منطقه پیرامونی جمهوری اسلامی ایران و همکاری استراتژیک آن با کشورهای منطقه و نیز ادامه گسترش حوزه همکاریها و برنامههای راهبردی با آنها، چالشی جدی برای منافع حیاتی کشورمان ایجاد کرده است.
تداوم این حضور؛ تقابل آشکاری را در حوزههای مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی رقم زده است که به تناسب بروز و ظهور میزان و سطح همکاریها و خصومتهای باطنی دولتهای منطقه، در صورت عدم مراقبت دولتهای حاکم منطقه میتواند جرقه یک درگیری را نیز موجب شود. این پژوهش مبتنی بر رویکرد استدلالی و روش تحقیقی آن نیز توصیفی – تحلیلی است.
The South Caucasus is one of the areas where, since the end of the Cold War, and the crises caused by geopolitical and geostrategic developments, especially after the collapse of the Soviet Union, there have been rivalries and bargaining of major regional and sub-regional powers. In recent years, The presence of the Zionist regime as one of the supranational powers in the South Caucasus as the periphery of the Islamic Republic of Iran and its strategic partnership with the countries of the region, and the further expansion of the field of cooperation and strategic plans with them, has created a serious challenge to our country's vital interests. The continuation of this presence has brought about a clear opposition in various political, security, economic and cultural spheres, which, in proportion to the emergence and level of cooperation and hostilities of the states of the region, in the absence of the maintenance of the ruling states of the region could spark a conflict Cause. The methodology of this research is based on an argumentative approach and its research methodology has a descriptive-analytic character.
ملخص الجهاز:
تداوم اين حضور؛تقابل آشکاري رادرحوزه هاي مختلف سياسي،امنيتي، اقتصاديوفرهنگيرقم زده است که به تناسب بروزوظهورميزان وسطح همکاريها وخصومت هاي باطني دولت هاي منطقه ،درصورت عدم مراقبت دولت هاي حاکم منطقه ميتواندجرقه يک درگيري رانيزموجب شود.
عرصه جغرافياييآسيايمرکزيوبطورخاص قفقازجنوبيازجمله حوزه هايياست که از فروپاشي شوروي تاکنون زمينه هاي رقابت وچانه زني ميان قدرت هاي بزرگ منطقه اي و فرامنطقه ايراشاهدبوده است وتسلط برآن به يک محک ومعيار«جهانيبودن قدرت » تبديل شده است .
اين پژوهش براين فرض استواراست که رويکردهايجمهورياسلاميايران به عنوان قدرت بلافصل منطقه ايباراهبردهايرژيم صهيونيستيدرمنطقه قفقازبصورت آشکاردر تعارض است که تداوم اين امروعدم مراقبت کشورهايهمسايه ازيکسووعدم تنظيم راهبردهاي تعاملي وتقابلي متناسب باآن ميتواندعلاوه برتخريب مناسبات دوستانه ، جرقه هاي يک درگيري رانيزموجب شود.
کريستوفربوسک پژوهشگرموسسه مطالعات دفاعيوامنيتيدانشکده مطالعات شرق وآفريقايلندن معتقداست که ممانعت از اعمال نفوذايران ومحاصره هرچه بيشترآن يکي ازاهداف توسعه روابط اسرائيل با آذربايجان است هرچندآذريهااين محورراپاسخيبه محورتهران –مسکو–ايروان ميدانند(بوسک ،١٣٦٨:٢٥٦)؛ -نگرانيازپيامدهايمنفي بحران قره باغ ،بحران قره باغ بين آذربايجان وارمنستان بواسطه همجواريبامرزهايايران ،امنيت مليايران رابه چالش کشيده وموجبات سرازيرشدن موجيازآوارگان آذريرابه سويمرزهايايران فراهم ساخت ؛ -اختلاف باآذربايجان برسررژيم حقوقيدريايخزر،اختلافات دوکشورپيرامون رژيم حقوقيدريايخزرنيزميتواندمنبع مهميبرايتنش ومناقشه دوکشورباشد.
يکي ديگرازتقابل هاي آشکارراهبردهاي منطقه اي جمهوري اسلامي ايران ورژيم صهيونيستي،مربوط به حضورپرابهام وطراحيشده اسرائيل درباکووعمق بخشيبه روابط دوجانبه باآذربايجان تاسطح روابط استراتژيک است .