Abstract:
توجه به کنشها و ویژگیهای اخلاقی شاهان اساطیری یکی از موضوعات مهم مطرح در شاهنامه و متون تاریخی است. پدیدآورندگان این متون کوشیدهاند پادشاهان را الگوهای برتر رفتاری معرفی کنند تا بتوانند از این طریق اندکی از تندی رفتار حاکمان روزگار خویش بکاهند و ایشان را بهگونهای غیرمستقیم آموزش دهند؛ یا با بیان شباهت میان رفتار ایشان و پادشاهان اساطیری، جایگاه والایی برای حاکمان روزگار خود پدید آورند و از مزایای بیشتری بهرهمند شوند. با بررسی متنهای تاریخی میبینیم که تاریخنگاران، روزگاران گذشته را دورانی مطلوب و بهدور از هرگونه زشتی و ناروایی پنداشتهاند؛ ازاینرو درپی ارائة الگویی مثالی و تقلیدپذیر از اخلاق و رفتار پادشاهان اساطیری برآمدهاند؛ الگویی که اگر دیگر حاکمان از آن پیروی کنند، جامعهای آرمانی شکل میگیرد. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، بخش اساطیری شاهنامه و برخی متون تاریخی بررسی میشود که به زندگی شاهان اساطیری پرداختهاند. بیشتر مطالبی که در این آثار دربارة پادشاهان اساطیری و رفتار ایشان بیان شده است، مربوطبه رفتار مهربانانة ایشان با زیردستان و تأکید ویژه بر عدالتگستری و جلوگیری از ستم بر مردمان است. توجه به دینداری پادشاهان و نقش ایشان در هدایت مردمان بهسوی جامعهای آرمانی نیز اهمیت بارزی در این متون دارد؛ جامعهای که در آن از ظلم و ستم خبری نیست و مردم در آرامش و آسایش به سر میبرند.
One of the important features in Persian historical texts is the special attention paid to kings and rulers and their behavioral actions, and the authors of such texts sought to introduce kings as superior role models for other rulers, and, in such a fashion, attempted to moderately reduce the severity of the behavior of the rulers of their time and indirectly educate them. Examining the historical texts focusing on the mythological kings, we see that the historians have considered their era as a favorable era far from malice and impropriety, and have sought to present an exemplary, replicable model of the kings—a model that, if followed by other rulers, would result in the formation of an ideal society with people living in peace and prosperity. Further examination of the content of historical books shows that most of what has been said about the mythological kings and their behavior is related to their kind treatment of their subordinates and subjects, and special emphasis has been placed on spreading justice and preventing oppression of the people. In addition, paying attention to the religiosity of the kings and their role in guiding the people towards an ideal society is of special importance in these texts—a society where there is no news of oppression, and people live in peace and harmony.
Machine summary:
در شاهنامه نيز از ويژگيهاي بارز فريدون ستم ستيزي و دادگستري وي است : هــر آن چيــز کــز راه بيــداد بــود هـر آن بـوم و بـر کـان نـه آبـاد بـود بــه نيکــي فروبســت از او دســت بــد چنـــان کـــز ره شـــهرياران ســـزد (فردوسي، ١٣٨٥: ١١٠٨-١١٠٧) ـ «چون جمشيد بر تخت فرماندهي بنشست اساس با هيبت ممهـد گردانيـد و مبـاني عدل و نصفت مشيد ساخت و با رعايا و زير دستان بر نهج شـفقت و معـدلت زنـدگاني کرد و ابواب تعدي و تغلب را بر روي خلايق ببست » (ميرخواند، ١٣٨٠: ٥١٦) در شاهنامه نيز به اين کنش جمشيد اشاره شـده اسـت ؛ البتـه ايـن رفتـار وي در آغـاز رسيدن به پادشاهي بود و سپس رفتاري ديگرگون پيش گرفت : بــدان را ز بــد دســت کوتــه کــنم روان را ســـوي روشـــن ره کـــنم جهــان ســربه ســر گشــته او را رهــي نشســــته جهانــــدار بــــا فرّهــــي (فردوسي، ١٣٨٥: ٤١٦-٤١٧) نکته مهم آن است که بعضي از نويسندگان براساس فقه اللغتي عاميانه ، واژة پيشـداد را که لقب تعدادي از پادشاهان اساطيري است ، کسـي در نظـر گرفتـه انـد کـه نخسـتين بـار عدالت و دادگستري را در جهان رواج داد: ـ «[هوشنگ ] به پيشداد از آن اشتهار يافـت کـه همـواره از اشـاعت عـدل و افاضـت احسان ، سخن راندي و خلق را بـه داد و دهـش و ايثـار و بخشـش خوانـدي و ترغيـب ملازمان درگاه و تحريض مقيمان حضرت خويش به درويش پروري و دادگستري کردي » ( قزويني، ١٣٨٣: ٦٨).