چکیده:
میخاییل باختین در پاره ای از انگاره های نظری خود در باب متن ادبی، «گفت وگومداری» را به مثابه «هم کنشی متون»، مهمترین ویژگی متن دانست و «چند صدایی» گفتمان را به عنوان مولفه ای نوین در رمان مطرح کرد. از آن پس، بسیاری از اندیشمندان و نظریه پردازان مطالعات ادبی و فرهنگی، نظیر ژنت و کریستوا به گسترش و تقریر این مبحث پرداختند و صورت بندی های مختلف و گاه پیچیده ای از آن ارایه کردند. به هر روی، امروز می توان بعد «بینامتنی» را فصل مشترک پایداری میان تعابیر و تفاسیر متفاوت از گفت وگومداری باختین، بینامتنی کریستوا و ترامتنی ژنت به حساب آورد و با تکیه بر این نظرات، تبیینی جامع نگر از مفاهیم «گفت وگومداری» و «چندصدایی» در یک متن ادبی ارایه داد. اگر در صدد کاربست نظریه گفت وگومداری باختینی در آثار ادبی معاصر ایران باشیم، آثار سیمین دانشور از معدود آفرینش های ادبیات داستانی معاصر ایران است که با پاسداشت گفت وگومداری و مصادیق و مدلولات آن، نظیر مناسبات بینامتنی و اشارات و ارجاعات چشمگیر، خصلت چندصدایی دارند. از این رو، ما در این نوشتار دو هدف کارکردی عمده را مطمح نظر قرار می دهیم. نخست؛ به ارایه تبیینی مبسوط و تا حد ممکن جامع از آنچه که خصلت گفت وگومدار و چند صدایی یک متن ادبی نامیده می شود، می پردازیم و دوم؛ در پی پاسخ به این پرسش برمی آییم که با تکیه بر چه مصادیق و مولفه هایی می توان رمان جزیره سرگردانی اثر سیمین دانشور را واجد خصلت چندصدایی و گفت وگومداری دانست؟
Mikhail Bakhtin presented "dialogism" and "polyphony" as remarkable components of modern literary novels. Since then، many literary critics including Kristeva and Genette began to expand، and offer a variety of presentations and configurations of these notions. Today، we can consider "intertextuality" as a common ground between the different interpretations of the theories of Bakhtine، Kristeva and Genette. Also، we can represent an inherent and holistic explanation of the concepts of "dialogism" and "polyphony" in a literary text. In contemporary Persian literature، the works of Simin Daneshvar is envisaged among the few literary creations that contain dialogism and its corollaries. Hence، in this paper، first، we aim to offer a detailed explanation of what dialogism is، and second، we will try to show how we can consider Daneshvar's Wandering Island as a dialogic literary text.
خلاصه ماشینی:
"با مراجعه به این غزل در دیوان حافظ،پی میبریم که دیگر ابیات این غزل نیز همچنان از خصلت چندآوایی و گفتوگومداری برخوردار بوده و توازی و همپیوندی معنایی چشمگیری با رمان جزیرۀ سرگردانی دارد: {S«چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست#سخنشناس نهای جان من خطا اینجاست»# «ندای عشق تو دوشم در اندرون دادند#فضای سینۀ حافظ هنوز پر ز صداست»S} (حافظ 29-28) ناگفته پیداست که این ابیات که از منظر نطریۀ ژنت هم سازوکاری بینامتنی و هم بیشمتنی دارند،در نوع خود دعوت به«پذیرش دیگری و کوشش برای کشف حقیقت به کمک دیگریست»(میرعابدینی 47).
ارجاعات متعدد به دکتر مصدق،سیمین دانشور،جلال آل احمد،خلیل ملکی،علی شریعتی،مولوی،عطار،سهراب سپهری،غلامحسین ساعدی،ژان پل سارتر )ertraS( ،فردریش نیچه )ehcszteiN( ،هگل )legeH( ،دانته )atnaD( ،فرانتس کافکا )akfaK( ،ارنستو چه گوارا )araveuG ehC( و بسیاری دیگر نیز نشان از چندصدایی و گفتوگومداری متن دارد،چرا که آراء ایدئولوژیکی متباین بسیاری از این اشخاص در متن،جایگاهی متشخص برای آوا و صدای خاص خود یافته است:«سهروردی چه گفته بود؟گفته بود سپهسالار عشق در دل خیمه میزند.
&%06614BZPG066G% اینچنین است که میتوان متن دانشو را به خاطر حضور چشمگیر مناسبات بینامتنی در ریخت،ساختار و محتوا واجد ماهیتی تکثرپذیر دانست و همچون بارت آن را به مثابۀ «تقاطعی»به حساب آورد که«مجموعهای بیحدوصر از نقل قولها و پژواکها و ارجاعات گونان در آن با یکدیگر جمع میشوند و خواننده مختار استاز هر مسیری که میخواهد از این تقاطع عبو کند»(پاینده 32).
همچنین کاربست نظریۀ ژرار ژنت به این متن،مبین این نکته بود که متن جزیرۀ سرگردانی از طریق ارجاعات و اشارات فراوان،به گونۀ چشمگیری با دیگر متون ادبی به همکنشی پرداخته و حضور صداهای متفاوت و متباین که از ویژگیهای گفتوگومداری و دیگرپذیریست،را به رسمیت شناخته است."