چکیده:
در این مقاله با استفاده از تعریفهای داده، اطلاعات و دانایی مدلی از تحصیل دانش
ارائه میشود. بر اساس این مدل، دانش نمیتواند خارج از مغز انسان وجود داشته باشد
و برای اینکه به خارج از مغز منتقل شود باید ابتدا به صورت اطلاعات دربیابد.
اطلاعات نیز از طریق اندامهای حسی به مغز میرسد و در آنجا با دانش قبلی پردازش
میشود. دانش جدید فقط از طریق پردازش اطلاعات در مغز حاصل میشود. از بحث این مدل
در متن دیدگاههای متفاوت نتیجه گرفته میشود که در آینده کانون توجه مدیریت دانایی
باید بر راهبردهای منابع انسانی که سرمایة معنوی انسان را در داخل شرکتها تقویت
میکنند متمرکز باشد. از این بحث همچنین این نتیجه حاصل میشود که اشاعة اطلاعات و
تقسیم آن، سطح خلاقیت و نوآوری را درمیان کارکنان و در تکتک آنان افزایش میدهد.
خلاصه ماشینی:
"هرکدام از این رشتهها از دیدگاههای متفاوت مدیریت دانایی را مطرح کرده و رویکردهای متفاوتی را برای آن در نظر گرفتهاند، اگر چه همة آنها حول این محور بحث میکنند که دانایی یک سرمایة ارزشمند است که باید مدیریت شود و جوهر مدیریت دانایی این است که راهبردهایی برای انتقال دانش به افراد مناسب، در زمان مناسب و به صورت مناسب (میلتون و دیگران،1999) فراهم کنند.
بنابراین اول داده، اطلاعات و دانایی تعریف و بحث خواهد شد، دوم بر اساس این تعریفها مدلی معرفی خواهیم کرد که نشان میدهد چگونه دانایی در مغز انسان برای پردازش اطلاعات و خلق اطلاعات جدید به کار میرود و چگونه این اطلاعات جدید به خارج از مغز انسان منتقل میشود.
سوم، این مدل برای بحث بیشتر دربارة کارکرد فناوری مدیریت دانایی وکارکرد اطلاعات در خلق فرایندها و محصولات در داخل "شرکتهای مبتنی بر دانایی" به کار خواهد رفت.
مدل ارائه شده مقدمهای بر بحث زیر است که در آن مؤلف میخواهد علیه این نظریه که دانایی میتواند در خارج از مغز انسان دریافت شود استدلال کند.
اما وقتی کسی فرایند تشکیل این نظامها را بررسی یا آنها را تحلیل میکند متوجه میشود که به اصطلاح دانایی جمعآوری شده از خبرگان، یا برنامههای به کار رفته، مجموعهای قواعد و یا روال برای پردازش اطلاعات است.
فرایند "دریافت این دانایی" بر اساس مدل ارائه شده در این مقاله مستلزم این است که فردی دانایی را در مغز خود داشته باشد و آن را به اطلاعات تبدیل کند تا بتواند اطلاعات را به فرد دیگر بدهد."