چکیده:
یکی از بحثهای مهم در حوزه قرآنشناسی، بررسی قلمرو قرآن و علوم است. مساله محوری در این بحث آن است که آیا قرآن به همه آنچه علوم انسانی و تجربی بدان راه یافتهاند، اشاره کرده است یا آنکه هیچ سخنی در این رابطه ندارد؟ یا آنکه در پرداختن به برخی از علوم جامعیت داشته و در علوم دیگر از نسبیت برخوردار است؟در پاسخ به این پرسشها دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. گروهی معتقدند قرآن، همه علوم، حتی علوم بشری و طبیعی را بهطور کامل در خود دارد. گروه دیگری معتقدند قرآن نه تنها عهدهدار علوم بشری نیست، که حتی در مباحث دینی نیز تمام سخن را نیاورده است. دیدگاه سومی میگوید قرآن در جنبه هدایت و تربیت همه نیازهای انسان را پاسخ داده، اما در زمینه سایر آموزههای علمی، به مناسبت مباحث تربیتی خود، نکاتی را به میان آورده است.دیدگاه چهارم که برای نخستین بار در این نوشتار بدان اشاره شده، این است که قرآن هیچ گونه تعهدی در برابر علوم مختلف حتی علم اخلاق و کلام و فقه بهمعنای مصطلح آن ندارد و تنها در برابر اهدافی که برای تامین آنها نازل شده، متعهد است. این اهداف با مطالعه و دستهبندی اهداف سورههای قرآن قابل شناسایی است. ازاینرو برای شناسایی قلمرو قرآن ابتدا باید اهداف سورهها شناسایی و استخراج شوند و سپس اهداف اصلی و فرعی قرآن که بیانگر گستره معارف آن است، تبیین شود.
خلاصه ماشینی:
"دیدگاه دوم: عدم توجه قرآن به علوم بشری و زندگی دنیوی (دیدگاه حداقلی) گروهی از روشنفکران دینی همچون اقبال لاهوری و محمد مبارک، با نگاه حداقلی به دین و قرآن، وجود هرگونه طرح و برنامه زندگی در اسلام را انکار کرده و بر این باورند که قلمرو قرآن تنها به بیان مسائل عبادی و تنظیم رابطه انسان با خدا و آبادانی آخرت محدود میشود.
آیا منظور از این علوم مباحث مربوط به توحید و معاد است، یا بیان ارزشهای اخلاقی و اجتماعی؟ احکام و قوانین شرعی به چه میزان در شکلگیری علوم هدایتی مؤثر است؟ جایگاه سایر علوم دینی مانند عرفان و کلام در تحقق هدایت مورد نظر قرآن چیست؟ طرفداران این نظریه به هر یک از علوم فوق بهعنوان علومی که آگاهی از آنها برای هدایت بشر و خارج کردن او از ظلمت ضروری است اشاره کنند، نمیتوانند از جامعیت مباحث آنها در قرآن اطمینان حاصل نمایند.
بهراستی آیا همه احکام و نکات اخلاقی که در بیانات معصومان ذکر شده است، تأثیر تعیین کنندهای در هدایت انسان ندارد؟ البته اگر کسی بگوید قرآن با معرفی پیامبر و ائمه: بهعنوان راهنمای بشر جنبه هدایتی خود را کامل کرده است، در پاسخ میگوییم هیچ تردیدی در این حقیقت وجود ندارد، اما معنای این سخن این است که محتوای قرآن به تنهایی برای هدایت کامل بشر کافی نیست.
به بیان دیگر خدای سبحان، قرآن کریم را برای آموختن چند گزاره اصلی و کلیدی به انسانها و نهادینه کردن این گزارهها در باور آنان نازل کرده است، بهگونهای که اگر انسان به آنها توجه کرده و آنها را سرمشق خود قرار دهد، به سایر گزارههای هدایتی نیز راه یافته و راه سعادت و کمال را میپیماید."