چکیده:
هدف مقاله حاضر آن است تا نشان دهد مبحث «اسم جامد و مشتق» در دستور زبان فارسی،
الگوبرداری نادرستی از قواعد زبان عربی بوده و منطبق با ساختمان زبان فارسی نیست؛
زیرا فارسی از گروه زبانهای ترکیبی است و عربی از گروه زبانهای اشتقاقی. مؤلف با
نقد سه دیدگاه متناقض دستورنویسان فارسی در بارة اشتقاق، نتیجه میگیرد که مبحث
اشتقاق در فارسی محدود به «اسم» نیست، بلکه دیگر انواع کلمه نیز ساخت اشتقاقی
دارند. در پایان پیشنهاد میکند، با گسترش دامنة اشتقاق به حوزة کلمات مرکب، تمام
کلماتی که دستوریان مشتق شمردهاند زیر مجموعة کلمات مرکب به حساب آید و کلمات مرکب
به دو گروه: مشتق و غیر مشتق، تقسیم شود.
The Persian grammar has long suffered from the interference of the
imposed grammatical rule of other languages, particularly those of
the Arabic language being incompatible with Persian language
structure. All through the years, writers have been imitating and
applying such structural patterns in grammar books without
considering their agreement or disagreement with the spirit of the
Persian language. There have been
a lot of marginal controversial issues as well. Now after 130 years
since the publication of the first grammar book, there have emerged
a lot of different viewpoints and great unresolved problems among
the Persian grammarians.
It is crystal clear that these varied opinions concerning the Persian
grammar is not only a great barrier to teaching Persian to non-
native Persian speakers, but also it poses a source of
disappointment even to native speakers of Persian learning their
own language as beginners.
This paper presents a short review of one such basic problem in
Persian grammar books, namely "Derivation" and argues that what
is explained under "Derivatives and Non-derivatives" is essentially
improper imitation of Arabic grammatical rules having no
application in the Persian language structure.
In addition, the purpose of this survey is to demonstrate how this
imitated pattern has given rise to different views and lengthy
controversial useless issues among Iranian writers and researchers
in Persian grammar.
خلاصه ماشینی:
"عبدالرحیم همایونفرخ در دستور جامع زبان فارسی مینویسد: «طبقة چهارم اسم، اسم مشتق است و آن اسمی است که از یک کلمه دیگر به اضافهکردن حرف یا حروف در اول یا در آخر و یا با تغییر اندک در ساختمان آن برای مقاصد لغوی گیرند مانند: دیده، دیدهشده، بیننده، بینا که همه از فعل دیدن ساخته شده و شیرین، شیرینی، شیره که هر سه از شیر مشتق شده است».
3ـ گروه سوم نویسندگانی چون عبدالرحیم همایونفرخ و به تبع او متأخرینی چون تقی وحیدیان کامیار در دستور خویش به تلفیقی از دو نظر گذشته قائل شده، معتقدند که اسم مشتق آن است که از یک تکواژ آزاد و دست کم یک «وند» ساخته شده باشد، یعنی مانند گروه دوم وجود «وند» در ساختمان کلمه را ملاک مشتق بودن آن میدانند، اما علاوه بر آن یادآور میشوند که یکی از اقسام اسمهای مشتق آن است که از ترکیب بن فعل با وندهای فارسی حاصل میشود.
انوری برای توضیح اسمهای جامد و مشتق در پاورقی کتابش مینویسد: «در فارسی کلمات مشتق عربی را جامد میشمارند و مشتق در آن زبان، از ساخت مفرد مذکر غایب (سوم شخص مفرد) ماضی مجرد جدا میشود با افزودن حرف یا حروفی به اول، وسط و آخر آن و تغییر حرکات مانند: (کاتب) از (کتب) که الف در وسط افزوده شده و حرکات تغییر یافته است، یا (مکاتبه) که هم به اول، وسط و آخر آن حرفی افزوده شده و هم حرکات تغییر یافته است؛ اما در زبان فارسی صورت بن فعل که مشتقات از آن ساخته میشوند، تغییر نمییابد، بلکه به اول یا آخر آن لفظی میافزایند: دلسوزی= دل + سوز + ی» (انوری و گیوی، 1376: 78)."