چکیده:
وفاداری به نام تجاری چه عملکرد روانشناختی را به کار می برد؟ ما با استنباط از نظریه عملکردی نگرش پیشنهاد می کنم که چهار عملکرد (یا سوابق انگیزشی) وفاداری وجود دارد: فایده گرا، دانش، ارزش بیانی و نفس دفاعی. ما این موضوع را مورد بحث قرار میدهیم که چگونه هر عملکرد با سه بعد وفاداری (یعنی، وفاداری عاطفی، شناختی و رفتاری) در ارتباط است. پس این مفهوم پردازی وفاداری به نام تجاری با استفاده از چهار گروه تمرکز مصرف کننده بررسی شده است. این نتایج اکتشاف نشان می دهند که رویکردی عملکردی برای وفاداری نام تجاری موجب بینشهایی شده است که در تحقیقات گذشته آشکار نبود. به ویژه، این مقاله بینشهایی را در ارتباط با وفاداری نام تجاری از دیدگاه یک مشتری را مورد ملاحظه قرار میدهد که شامل عقیدهای کلی است که عملکرد نفس دفاعی جهتی پیرامون چیزی است که دیگران فکر می کنند و احساس می کنند. که امکانی را برای تحقیقات آینده درباره وفاداری به نام تجاری از طریق تحلیل شبکه اجتماعی به منظور درک بهتر این موضوع فراهم می کند که چگونه تفکرات دیگران بر خصوصیات وفاداری مشتری تاثیر می گذارد.
خلاصه ماشینی:
روابط برند با مشتري، اساس مديريت عمليات بازاريابي رابطه مند است ؛ و شرکتها، منابع ارزشمندي را به توسعه و حمايت روابطشان با مشتريان اختصاص مي دهند (لانزا ٢٠٠٨) خود به اين نتيجه دست يافتند که اعتماد همراه با تعهد، يکي از ويژگيهاي مهم دستيابي به موفقيت در بازاريابي رابطه مند است بالستر ٢٠٠٤) تعهد مشتري به برند، مفهوم جديدي است ؛ و استدلال مي شود که درنتيجه پيامدهاي مورد انتظار مشتري از عرضه هاي شرکت به بازار مانند پيامدهاي حاصل از خريد يک محصول ، احساس هويت با ٥ برند و غيره تحت تأثير قرار مي گيرد (اOگبا ، ٢٠٠٩ به گفته مورمان و همکاران (١٩٩٧ )تعهد مشتري عبارت است از نوعي نارش يا تمايل پايدار به يک شرکت يا برند خاص .
/ براساس جدول ٠ ،اثر تعهد مشتري بر خريد مجدد بي معني است ، زيرا مقدار W براي ضريب مسير آن (٤/١٢ )کمتر از ٧ محاسبه شده است ، لذا فرض صفر پذيرفته ميشود؛ پس با اطمينان ٩٩ درصد ميتوان گفت که فرضيه اول پژوهش مورد قبول نيست .
براساس جدول ٠ ،اثر اعتماد مشتري بر خريد مجدد نيز بي معني است ، چراکه مقدار W براي ضريب مسير آن (٤/٤٣ - کمتر از ٧ محاسبه شده است ، لذا فرض صفر پذيرفته ميشود؛ پس با اطمينان ٩٩ درصد ميتوان گفت که فرضيه دوم پژوهش هم مورد قبول نيست .
براساس جدول ٠ ،اثر درگيري ذهني مشتري بر خريد مجدد نيز بي معني است ، چراکه مقدار W براي ضريب مسير آن (٤/٤٩ کمتر از ٧ محاسبه شده است ، لذا فرض صفر پذيرفته ميشود؛ پس با اطمينان ٩٩ درصد ميتوان گفت که فرضيه سوم پژوهش هم مورد قبول نيست .