چکیده:
نوستالژی یکی از مباحث مطرح در نقد روانشناختی است که در فارسی به حسرت سروده یا دلتنگی بازگردانی شده است. حسرت گذشتههای شیرین و تقابل زمان حال با گذشته، نوستالژی نامیده میشود که در دو شاخۀ خاطرۀ فردی و خاطرۀ جمعی نمود یافته است. غم غربت و دوری از وطن، یادکرد مرگ، حسرت دوران کودکی و جوانی، جدایی معشوق جزء خاطرۀ فردی و یاد دوران باشکوه تاریخ، باستانگرایی و آرزومندی آرمانشهر از مؤلفههای خاطرۀجمعی بهشمار میروند. از آنجا که هر شاعری متناسب با حال و هوا و موقعیت خود به گذشته و لحظات دیرینۀ خود توجه دارد، فدوی طوقان، شاعر معاصر ادبیات عرب نیز، اشکال و ابعادی از دردمندی، حسرت و دلتنگی را در شعر خود به نمایش گذاشته است. این مقاله به رویکرد نوستالژیک وی به گذشته، غم غربت و دوری از وطن، از دستدادن عزیزان و عشق به وطن و سرزمین خود و آرزومندی آرمانشهر و اسطورهگرایی پرداخته و نمودهای هریک را تعیین میکند.
خلاصه ماشینی:
"١-١- پیشینة پژوهش در تبیین پیشینة این موضوع می توان گفت در مورد نوستالژی و مؤلفـه هـای آن در ادبیـات معاصر مقالاتی نوشته شده که بیشتر در زمینة اشعار شاعران ادبیات فارسـی معاصـر بـه تحریـر درآمده است و برخی از آنها به عنوان منبعی برای این مقاله ذکر گردیدهاند و در راستای تحلیل اشعار ادب عرب، مقاله ای با عنوان «بررسی پدیدة نوسـتالژی در اشـعار ابـن خفاجـه » بـه قلـم علی باقر طاهری نیا و نسرین عباسـی (١٣٩٠) بـه چـاپ رسـیده اسـت ، امـا در مـورد رویکـرد نوستالژیک اشعار فدوی طوقان پژوهش درخوری مشاهده نگردید.
از جملـه مؤلفـه هـای خـاطرة فـردی کـه مـی تـوان در سرودههای وی دید، غم غربت و دوری از وطن ، از دست دادن عزیزان، حسرت و انـدوه نبـود عشق و دلتنگی برای گذشته ای است که سپری شده و شاعر در آرزوی بازگشت آن اسـت .
در سرودهای دیگر آرزوی بازگشت به سرزمینش دارد، سرزمینی که جایگاه مرگ او خواهد بود، او نمی خواهد در سـرزمینی بـه جـز مـیهن خـود و در غربـت بمیـرد، مـی خواهـد کتـاب زندگی اش تنها در سرزمینش درهم پیچیده شود، غم و اندوه فدوی طوقان در ایـن سـروده بـه وضوح دیده می شود: «اتغصب ارضی ؟ ایسلب حقی و ابقی انا/ حلیف التشرد اصحب ذله عاری هنا/ ا ابقی هنا؟ لاموت غریبا بارض غریبه / اابقی ؟ و من قالها؟ ساعود لارضـی الحبیبـه / بـل سـاعود هناک سیطوی کتاب حیاتی / سیحنو علـی ثراهـا الکـریم و یـووی رفتـی »(طوقـان، ١٩٧٨، ١٥٤)(آیا سرزمین من به زور غصب می شود؟آیا حق من پایمال می شود؟ و مـن در اینجـا همسایة آوارگی می مانم و همراه خواری و ذلت در اینجا زندگی می کنم / آیا اینجا می مانم تا غریبانه در سرزمین غریب جان دهم ."