خلاصه ماشینی:
"دکتر ولی الله اصلانی هریسچی چوگان اهدائی به پیشگاه اعلیحضرت رضا شاه کبیر سال 1304 پس از انتقال سلطنت بخاندان جلیل پهلوی،مردم حقشناس تبریز (که خود را آزاد کرده و سر دودمان این خانوادهء بتشکن میدانستند)برسم روزگار ساسانیان، چونانی برای اعلیحضرت رضا شاه کبیر فرستادند که عدهای از شعراء پیرو جوان آن روزگار در این باره قطعاتی سرودهاند که از همه جالبتر سه قطعهء زیر بود: اول-از محمود غنیزاده1 ای پاره چوب مقبل و فرخنده عاقبت گر عالمی بجای تو حسرت برد سزاست این دست مکرمت که تواش بوسه میدهی دست شهامتی است که ایران از او بپاست دوم-از دکتر غلامعلی رعدی آدرخشی2 کنونکه دست تو ایشاه بوسه گاه منست فزون ز مرتبهء چرخ فر و جاه منست ز فر خویش ببالم که فر فیروزت بغر خجستگی و مسعدت گواه منست سوم-از محمد فیضی3 شهنشها،ملکا ایکه دست قدرت تو ز دستبرد رها کرده ملک ایران را بدستبوس تو چوگان خسروی آمد چه افتخار که دادست دست چوگان را (1)-مرحوم غنیزاده مدیر روزنامه سهند از فضلای عصر و قطعهء هذیان از زبانزد خاص و عام و حقا یک شاهکار ادبی است،لیکن در قطعهء حاضر خطاب«پاره چوب»بچوگان (چوگانیکه برای مقام سلطنت اهدا میگردد)کمی ثقیل بنظر میرسد.
(3)-آقای محمد فیضی از فضلا و محققین گوشهگیر و از شعراء شوخ طبع که هزلیات ایشان در زبان محلی زبانزد خصا و عام است و فعلا دبیر کل کانون بازنشستگان بانک ملی ایران میباشند."