چکیده:
شمس قیس رازی،جستوجوگر سدهی هفتم هجری،از هوشمندان کممانند تاریخ ادب ایران است.کتاب ارجمند او،المعجم فی معاییر اشعار العجم،تا به امروز،در شناخت شعر،در بلندای تنهایی مانده است. از سدهی هفتم تا روزگار نیما،همهی ادیبانی که در شناخت شعر قلم زدهاند،و پس از آن،همهی ادیبان سنتگرا که به شناخت شعر پرداختهاند، جز بازنوشت مطالبی از المعجم،کار چشمگیری نکردهاند و شگفتا که این کتاب،دستمایهی نوگرایان هم بوده است و چه انتحال،سلخ و المامهایی که در این بازنوشتها و دستمایهگیها روی داده! ما،در این کار،به شناخت قافیه از دید شمس پرداختهایم تا شاید،اندکی از حقی که این مرد بزرگ بر ما هم دارد،گزارده باشیم.
خلاصه ماشینی:
"5. واژههای تکرار ناشوندهی پایانی نیمه بیتها یا بیتها،به سبب داشتن حرف یا حروف مشترک،به گونهیی همآوایی یا«سجع»میرسند؛یعنی همآوا یا«مسجع»میشوند؛مثل شنگرف و برف در نمونهی(3)یا بیماری و بیداری در این نمونه: (4) شب سیاهی کرد و بیماری گرفت دیده را طغیان بیداری گرفت (فروغ،49) بنابراین،کوچکترین واحد شعری،دستکم،از دو واحد نظمی«مسجع الاواخر»شکل میگیرد،و روشن است که اگر بیت،شعر نباشد،دو بیت«مسجع الاواخر»یک واحد شعری تشکیل میدهد؛یعنی،سجع در نیمههای دوم و چهارم ظاهر میشود،و روی هم رفته،این سجع را«قافیت نام کردند.
(202 و 302) از سخن شمس برمیآید که«قافیه»در بخش پایانی«واژهی قافیه»است و برای شناخت آن، آخرین حرف اصلی واژهی قافیه(روی)را مییابیم و از آنجا به سمت راست،به سوی نخستین حرکت،پیش میرویم،پس از یافتن نخستین حرکت،آن را دور میزنیم و برمیگردیم و این برگشت را تا پایان واژهی قافیه ادامه میدهیم؛بدینگونه،قافیه مشخص میشود.
رقیبم از میو معشوق میدهد توبه سپاس دارم و منت،چنان کنم آری (نزاری قهستانی،به نقل از تاریخ ادبیات صفا،ج /3بخش 147/2) هر آن کس که درد دلش بغض علیست از او زارتر در جهان کار کیست (شاهنامه،دیباچه/ب 39) گفت:هان!ای قوم!از شهر کهآید؟ در چنین منزلگه از بهر چهآید؟ (عطار،ب 7614) من نمیدانم که من اهل چهام؟ یا کجاام یا کدامم یا کهام؟ (عطار،ب 9164) و از حافظه: آنچه در کون است،زایشان و آنچه هست وانما جان را به هر حالت که هست (مولوی،/1؟) هرکدام از بیتهایی که«ه»در آنها روی«اصلی»است،اگر برش عروضی زده شود،مشخص میگردد که این«ه»با صدای/ e /در جایگاه روی ظاهر شده بنابر آنچه آمد،توان پرسید که آموزش و پرورش،کی میخواهد کتابهای آشفته و پرلغزشی همچو قافیه و عروض را اصلاح کند و این همه در غلطآموزی لجاجت نورزد."