چکیده:
اطلاع شناسی، حوزه ی مطالعاتی ای است که به بحث از ماهیت اطلاعات می پردازد. آراء اطلاع شناختی مدرن را می توان بر اساس نقش عنصر عینیت و ذهنیت تحت سه پارادایم ریاضی- طبیعی، معنایی و شناختی دسته بندی کرد. در پارادایم ریاضی- طبیعی، اطلاعات فارغ از ابعاد معنایی و صرفا در ساحت ماده و طبیعت مورد بحث قرار می گیرد. در پارادایم معنایی، اطلاعات مستقل از ابعاد روان شناختی و صرفا در ساحت گزاره ها مورد توجه است. در پارادایم شناختی، اطلاعات در ساحت ذهنیت و نقشی که در جرح و تعدیل ساختارهای ذهنی انسان دارد، مورد بحث قرار می گیرد. این پارادایم های سه گانه، همگی در سوبژکتیویته ی دکارتی ریشه دارند.
خلاصه ماشینی:
"او به وضوح بین معنی و اطلاعات در یک پیام تمایز قائل شد و در مقالهای که به سال 1928 منتشر کرد چنین نوشت: در تخمین ظرفیت نظام فیزیکی برای انتقال اطلاعات باید مسألهی تفسیر9را کنار بگذاریم، هر انتخاب را کاملا تصادفی لحاظ کنیم و نتایج خود را براساس احتمال تشخیص نتیجهی انتخاب یک سیگنال از سیگنال دیگر توسط گیرنده مبتنی نماییم.
مسألهی شانون در اینجا این است:اگر یک منبع اطلاعاتی از طریق انتخاب موفقیتآمیز نمادها از مجموعهای متناهی تولید پیام کند،و احتمال اینکه یک نماد ظاهر شود بسته به انتخاب قبلی باشد،پس مقدار اطلاعات مربوط به این منبع چقدر است؟شانون به این سؤال با توصیف اطلاعات به اعتبار آنتروپی5پاسخ داد:اگر یک منبع اطلاعاتی دارای درجهی بالای انتخاب یا تصادفی بودن6باشد،یعنی هرچه امکان انتخاب کدها در آن بیشتر باشد،پس اطلاعات بیشتری خواهیم داشت.
اگر در وضعیت X تعداد نتایج احتمالی n داشته باشیم و همهی آنها دارای احتمال یکسان باشند،عدم قطعیت-[آنتروپی]ما دربارهی اینکه کدام پیشامد رخ خواهد داد،به این صورت محاسبه میشود: H(H)-log2 n(bits) و این همان مفهوم اطلاعات هارتلی است.
چرا که نظریهی معنایی بار-هیلل و کارناپ تنها به محتوای نمادها،فارغ از عامل انسانی(و در واقع،فارغ از جنبههای تفسیری)میپردازد، یعنی آنها را به گونهای عینی لحاظ میکند و عوامل ذهنی را کنار میگذارد و معنی در این نظریه، مستقل از ذهن اعتبار میشود(بار-هیلل و کارناپ،1970،ص 19).
در مجموع،بروکز معرفت را همچون ساختاری از مفاهیم اعتبار میکند که بینشان نسبتهایی برقرار شده است و اطلاعات را چیزی میداند که میتواند در این ساختار مستحیل شود و آن را جرح و تعدیل کند."