چکیده:
داستان «بازگشت»
داستان بلند «بازگشت» آخرین اثر از مجموعه داستانی دیدار است که می توان آن را رمانی کوتاه نیز به شمار آورد: از این روست که ترجمه آلمانی آن با نام (Die - Rückkehr) مستقلا در سال 1997- منتشر شد.
در این داستان، احمد محمود بار دیگر به قهرمان آرمانی خویش می پردازد. در رمان همسایه ها، شاهد شکل گیری شخصیت این قهرمان به عنوان مبارزی سیاسی و با نام «خالد» بودیم و، در داستان کوتاه «از دلتنگی» (مجموعه زایری زیر باران) و نیز در رمان داستان یک شهر، با دوران تلخ تبعیدش در بندرلنگه در دهه 1330، آشنا شدیم. اینک، در داستان «بازگشت»، این مبارز سی و یک ساله که این بار «گرشاسب» یا «شاسب» نام می گیرد، پس از سپری کردن تبعیدی پنج ساله، برای آغاز زندگی جدید، عازم زادگاهش، اهواز، می شود. اما، به رغم عزم راسخ او برای شروع زندگی آرام و به دور از هیاهو و پرداختن به کار و حمایت از خانواده و با وجود نوید بهبود وضع اقتصادی و معیشتی مردم و رونق بازار کار که از این سو و آن سو به گوش شاسب می رسد، ذهن او همچنان درگیر نوعی آشفتگی است ...
خلاصه ماشینی:
"اما، به رغم عزم راسخ او برای شروع زندگی آرام و به دور از هیاهو و پرداختن به کار و حمایت از خانواده و با وجود نوید بهبود وضع اقتصادی و معیشتی مردم و رونق بازار کار که از این سو و آن سو به گوش شاسب میرسد، ذهن او همچنان درگیر نوعی آشفتگی است.
طی سفر، این افکار پرتلاطم گاه شاسب را به مرور ذهنی آخرین نامه پسرخالهاش وا میدارد که، ضمن ستایش هوش و ادراک و نکوهش انتخاب نادرستش در زندگی، او را از تغییر اوضاع و تأسیس شرکتهای نفتی خارجی و بانکهای متعدد و سهولت یافتن شغل مطلع ساخته و نیز اخباری از همرزمان قدیمی را بازگو کرده بود.
گاه نیز این ذهن سرکش شاسب را درگیر خاطراتی از «غلام»، دوست دیرینه و همگروه او در مبارزات سیاسی پیش از کودتای 28 مرداد 1332، میسازد.
شاید تفسیر بهتر و برتر آن باشد که بهرهگیری از این صحنههای کوتاه و تکرار آنها در رؤیاها و کابوسهای شاسب آنهم بهصورت فرا واقعی را تنها ابزاری برای توصیف ذهن هذیانزده و افکار گسسته او بدانیم.
شاخ و برگهای کندهشده از درخت کنار ــ که همسن شاسب ست ــ و گیر کردن قوچ پیر میان این شاخ و برگها و نالههایش، ضمن توصیف چگونگی مرگ شاسب (شاید خودکشی با طناب دار)، کنایه از خرد شدن شاسب و نالههای درونی او نیست؟ با اینحال، به رغم سرنوشت تراژیک قهرمان داستان و سنگینی مضامین، نویسنده توانسته است، گاه بهگاه با طنز موقعیتهای مربوط به نسیان مادربزرگ و صحنههای دلنشین دخالت وقایعنگار، در متن داستان، تضاد شیرین و در عین حال تلخی را پدید آورد."