چکیده:
در متون مختلف علمی و ادبی زبان فارسی«هدهد»بازتاب فراوانی دارد.از کتابهای لغت،
جانورشناسی، متون پژشکی قدیم و نیز افسانهها و خرافات عامیانه که بگذریم،
برجستهترین نقش این پرندهر در عرصه ادبیات فارسی میتوان یافت.در میان پرندگانی که در نظم و نثر فارسی، در خدمت مضمون پردازی شاعران و
نویسندنگان بوده اند، «هدهد»به دلیل حضور در داستان قرآن سلیمان همواره ایفاگر نقشی
نمایئن و برجسته بوده است.به طول کلی، میتوان بازتاب نقش این پرنده در ادبیات فارسی را از دو منظر مورد
بررسی و مطالعه قرار داد:یک وجه از حضور هدهد در متون کاملا برگرفته از نقشی است که
در داستان سلمیان و بلقیس به عنوان اسطورهای مذهبی به عهده دارد و ابعاد مختلف آن
دسمایه شاعران فارسی زبان شده است و وجه دیگر مربوط به ویژگیهای ظاهری این پرنده،
از قبیل:کاکل و تاجداری، پرهای رنگین، کثیف بودن و بوی بد لانه و...است.در پی این بررسی نکته اساسی دیگر؛میزان و چگونگی حضور هدهد در ادبیات معاصر است:این پرنده در حوزه ادبیات معاصر نقشی بسیار محدود و کمرنگ دارد و دلایل آن نیز
برخی مربوط به مختصات زبان شعر امروز و برخی نیز متعلق به ویژگیهای«هدهد» است.
خلاصه ماشینی:
"عطار در منطق الطیر از زبان«هدهد»چنین آورده:گفت ای مرغان منم بیهیچ ریبهم برید حضرت و هم پیک غیبنامه او بردم و باز آمدمپیش او در پرده همراز آمدن(33/39)در کلیات شمس نیز نمونههای متعددی پدید است؛از جمله بیت زیر در بیان ذکر نام خدا در نامه هدهد و تأثیر آن بر بلقیس آمده:از نام تو بود آنکه سلیمان به یکی مرغدر ملکت بلقیس شکوه و ظفر افکند(40/61)خاقانی:هدهدی کز عروس ملک مراخبر آور تویی و نامه سپار(10/201)-اشاره به خبررسانی و رسالت هدهد را در بیت زیر از خواجوی کرمانی میتوان دید؛با توجه به اینکه شاعر از«سبا»کوی معشوق و از«بلقیس»معشوق را اراده کرده است:مرغ جم باز حدیقی ز سبا میگویدبشنو آخر که ز بلقیس چها میگوید(11/439)-در متون ادبی، گاهی این پرنده بدون عناصر دیگر داستان سلیمان و تنها به عنوان«پیک» معرفی میشود و نقش نمادین و عرفانی خود را از دست میدهد.
دیده دیو و پری، دید زما سرویهدهد جان باز گشت سوی سلیمان خویش(40/111)همچنین در رباعی زیر:از گل قفس هدهد جهانها تو کنیبرخاک سیه، شکر فشانها تو کنی(40/319)استعارهدر متون ادب فارسی نمونههایی نیز وجود دارد که شاعران پیرامون نقش هدهد، استعارههایی خلق کرده اند که به ذکر برخی اکتفا میشود:مولانا، در کلیات شمس، هدهد را استعاره از شمس تبریزی میداند:شاه پریان بین ز سلیمان پیمبراندر طلب هدهد طیار رسیده(40/130)خواجوی کرمانی، در بیت زیر، هدهد را استعاره معشوق خود میداند:ترک من ترک من بی سرو پاکرد و برفتجگرم را هدف نیر بلا کرد و برفتهدهد ما دگر امروز نه بر جای خود دستباز گویی مگر آهنگ سبا کرد کرد و برفت(11/646)در بیت زیر، هدهد، استعاره از خود شاعر است:نزد سلیمان شهم ستود چو آصفگفت که ها هدهد هوای صفاهان(10/356)بررسی زوایای مختلف حضور هدهد در ادبیات معاصردر بخش پیشین به بررسی زوایای مختلف حضور هدهد در ادبیات قدیم پرداخته شد و اینک نقش این پرنده در عرصه ادبیات معاصر:پس از جستجوی مفصل و دقیق بسیاری از آثار شعرای معاصر، از جمله:آثار نیما، سهراب سپهری، اخوان ثالث، شاملو، فروع فرحزاد، نادر نادر پور، شهریار، سیمین بهباهانی، احمد عزیزی، ناتل خانلری و..."