چکیده:
با دقت در آراء و نظریات علماء علوم قرآنی ، این نظریه که علت اساسی توحید مصاحف در عصر عثمان ، اختلاف
قراآت رایج در عهد وی بوده است ، بیش ازهر مطلبی به چشم میخورد . به عقیده نگارنده با رجوع به مصادیق ذکر
شده در اختلاف قراآت ـ که در منابع به فراوانی از آن یـاد شده ـ و باتوجه به تعاریف مصطلح قرائت و قراآت ،
میتوان نظریه رایــج را ، قابل نقد و بررسی دانست ؛ بنابراین باید ریشه های اختلاف قراآت را بار دیگر مورد
بررسی قرار داد و عوامل اساسی اختلاف را از عوامل فرعی بازشناخت، و سپس با تطبیق مفهوم و معنای قرائت بر
عوامل مذکور ، دریافت که آیا میتوان آن عوامل را مصداقی از اختلاف در قرائت دانست تا موجبی برای توحید
مصاحف باشد یا نه ؟
خلاصه ماشینی:
"برای توضیح یادآور میشویم : ملاک نخستین ومیزان اساسی " صحت قرائت " ، سند روایی قرائتی است که قرآن کریم نیز بر آن اساس نگاشته شده است ، و ضبط کنونی مصاحف آن را نشان میدهد ، و نیز میدانیم که عده کثیری از صحابه ، قرائت خود را نه به اتکاء کتابت بلکه باتکاء حفظ نشر دادهاند ، زیرا اساسا اتکاء قراء بیش از همه چیز بر حافظه بوده است نه بر کتابت ، و این خود نیاز به استدلال ندارد ، زیرا اولا خط و کتابت مراحل ابتدایی خود را طی میکرده و به آن درجه از استحکام و تکامل نرسیده بود تا بتواند نحوه ادای حروف و کلمات را به صورتی که به تلفظ در میآمد ، نشان دهد .
به عقیده ما ، علت اساسی توحید مصاحف را باید در همین امر جستجو کرد ، مسلما در تعریف مصطلح قرائت ، به خواندن الفاظ غیرقرآنی به جای قرآن ، قرائت نمیگویند ، بلکه اگر قرائت را " ادای حروف و کلمات به وجهی از وجوه " ، جوهر لفظ را دچار تغییر ننماید ، بلکه " وجهی از وجوه نص " قرآنی باشد ، بدانیم ، عامل ذکر شده یعنی " اختلاف قراآت " نمیتواند علت اصلی توحید مصاحف باشد .
بنابراین علت اساسی توحید مصاحف در عصر عثمان نه اختلاف در قراآت به مفهوم مصطلح ـ که بعد از آن نیز ادامه پیدا کرد و قراء سبعة و عشرة و اربعة عشر از آن میان مشهور گشتند - بلکه " تحریف الفاظ " قرآن و وارد آوردن " زیادات " و یا " حذف بعضی از حروف " و " یا " تغییر و جابه جایی کلمات در آیه " و " ورود تفسیر و شرح لغت در متن قرآن " و " استفاده از الفاظ مترادف " و غیره ، بوده است که خود نوعی تحریف است ."