چکیده:
لم و نیز فوقدیپلم است.همچنین نتایج آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که معلمان دارای سوابق کاری کمتر از 10 سال،آگاهی بیشتری درباره شناسایی ناتوانیهای یادگیری،نسبت به معلمان دارای سوابق کاری 11 تا 20 و نیز بیشتر از 20 سال دارند.در سایر عوامل و در میزان کلی آگاهی،تفاوت معنیداری بین معلمان با توجه به محل تدریس(شهر یا روستا)وجود نداشت.نتیجهگیری:با توجه به یافتههای پژوهش که حاکی از پایین بودن آگاهی معلمان ابتدایی از ناتوانیهای یادگیری دانشآموزان است،آموزشهای ضمن خدمت برای بالا بردن دانش معلمان مقطع ابتدایی از ناتوانیهای یادگیری ضروری است.
Objectives: This study examines regular education teachers’ knowledge on learning disabilities (LD) in regular primary schools.
Methods: Thirty-five multiple choice item questionnaire about knowledge on learning disabilities was designed، with adequate psychometric properties. The final sample consisted of 409 (245 women and 164 men) general classroom teachers teaching 1st to 5th grade students in Tehran province districts. The main statistical methods for data analysis were Factor Analysis، Mean Confidence Interval Estimation، Independent Samples t-test and Analysis of Variance.
Results: The analysis revealed that teachers with higher education qualifications (BA and higher) had more knowledge about identification and general knowledge on LD. Furthermore، teachers with lower teaching experience (less than 10 years) were more knowledgeable concerning identification of LD than teachers with more teaching experience. There was no meaningful difference between the rural and urban education teachers’ knowledge on LD.
Conclusion: These findings address the importance of providing information on LD in service training for regular education teachers in elementary level.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهمیت بسیار زیاد سنجش میزان واقعی دانش معلمان از ناتوانیهای یادگیری و عدم انجام تحقیقات کافی در زمینه جهت تدوین برنامهریزیهای جامع برای آموزشهای ضمن خدمت معلمان،در تحقیق حاضر،میزان آگاهی معلمان مقطع ابتدایی با اجرایی آزمون و با توجه به ویژگیهای جمعیت شناختی آنها مانند جنس،سطح تحصیلات،پایه تحصیلی و سابقه کار از ناتوانیهای یادگیری دانشآموزان بررسی شده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه جدول 3،که جهت آزمون تفاوت میزان آگاهی معلمان با توجه به سطح تحصیلاتشان انجام شده بود،نشان داد که تفاوت معنیداری بین آگاهی درباره شناسایی 50/0<P 046/81 F ،و نیز میزان آگاهی کلی 50/0<P، 59/8 F از ناتوانیهای یادگیری معلمان دارای سطوح تحصیلات مختلف وجود دارد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتیجهگیری نتایج تحقیق حاضر نشان داد که میزان آگاهی معلمان مقطع ابتدایی شهرستانهای استان تهران از شناسایی،طبقهبندی،توانبخشی و نیز آگاهی کلی از ناتوانیهای یادگیری در حد پایینی(زیر نقطه 50 درصدی)قرار دارد.
این نتیجه،یکی از واقعیتهای موجود آموزش و پرورش در مقطع ابتدایی یعنی پایین بودن میزان تحصیلات معلمان در این مقطع را نشان میدهد که با توجه به نتیجۀ تحقیق حاضر،میتواند دانش پایینتر معلمان دارای تحصیلات پایینتر را نسبت به ناتوانیهای یادگیری توجیه کند/ بالاتر بودن میزان آگاهی کلی،آگاهی درباره شناسایی و نیز درباره طبقهبندی ناتوانیهای یادگیری در معلمان زن نسبت به معلمان مرد،با یافتههای تحقیقات انجام شده(االخطیب،2007؛بابایی میاردان، 1381 و نیز عامری،1383)همسو است.
نتایج تحقیق حاضر برای بررسی تفاوت میزان آگاهی معلمان با سوابق کاری مختلف در مقطع ابتدایی و نیز در آموزش و پرورش،از ناتوانیهای یادگیری دانشآموزان،نشان داد که معلمان دارای سوابق کاری کمتر از 10 سال،آگاهی بیشتری را درباره شناسایی ناتوانیهای یادگیری،نسبت به معلمان دارای سوابق کاری 20-11 و نیز بیشتر از 20 سال دارند.