چکیده:
داستان کوتاه که نوع اروپایی آن ریشه در قرن های گذشته دارد و به دکامرون بوکاچیو می رسد به شکل امروزی خود از قرن نوزده، با صنعتی شدن اروپا و کم شدن فرصت مطالعه در جامعه کتابخوان حضور پیدا کرد. شاید نگارش داستان کوتاه، از نگاه نویسنده ای مبتدی و نوپا و خوانندگان معمولی، کاری نه چندان پر زحمت به نظر برسد و چنین انگاشته شود که می توان با قرار دادن یک یا چند شخصیت، در بطن کنشی یگانه، داستان کوتاه نوشت؛ اما در عمل، نگارش این نوع ادبی – همچون سایر انواع ادبی – گذشته از استعداد، قریحه، ذوق، انگیزه، آگاهی و دانش، هنر و دیگر ویژگی های نویسندگی، نیاز به راهبردهایی دارد که معمولا پس از مطالعه تعداد قابل توجهی از داستان های کوتاه و تجزیه و تحلیل آنها و استخراج عناصری که ساختار داستان کوتاه را تشکیل می دهند، به دست می آید. در این مقاله، با استفاده از نظریه های صاحبنظران در زمینه نگارش داستان کوتاه، ویژگی های کلی آن برشمرده و راهبردهایی ارائه می گردد.
خلاصه ماشینی:
"و گئورگ لوکاچ sc?akuL groeG ضمن تأیید این نظریه اضافه میکند:«از میان انواع نگارش داستان کوتاه«هنرمندانه»ترین است»(همانجا)؛ اما اگر از یک خوانندۀ عامی خواسته شود تا توضیحی دربارۀ مشخصات داستان کوتاه ارائه نماید،مسلما در پاسخ به همان کوتاه بودن اثر و اینکه وقت کمی را برای مطالعه نیاز دارد، اشاره میکند؛در صورتی که برای یک خوانندۀ آگاه،این پاسخ نمیتواند قانعکننده باشد؛زیرا داستان کوتاه نخست باید ساختاری،حساب شده داشته باشد که برای رسیدن به این هدف، یعنی خلق چنین ساختاری،نویسنده نیاز در به کارگیری راهبردهایی در نگارش دارد تا بتواند با کمک آنها به هدف اصلی که همانا خلق داستانی خوب است،دست یابد.
این عنوان میتواند(1)قبل از مطالعه(2)در حین مطالعه(3)در پایان مطالعه تأثیر و برداشت متفاوتی بر خواننده داشته باشد(گرژنوسکی،1993،ص 132) بهعنوان مثال خانۀ تلیه اثر موپوسان میتواند: 1-یک تجارتخانه(قبل از مطالعه) 2-خانهای مشکوک(در حین مطالعه) 3-خانهای در میان خانههای دیگر(در پایان مطالعه) باشد و فوارۀ باغچهسرای پوشکین،شاید 1-مکانی رؤیایی(قبل از مطالعه) 2-باغ قصر خان/زندان دختر جوان(در حین مطالعه) 3-چشمۀ اشکها(در پایان مطالعه) باشد و مرد دولتآبادی 1-عنوان کاملا معمولی(قبل از مطالعه) 2-زندگی مردان روزگار(در حین مطالعه) 3-مرد شدن ذوالقدر،شخصیت اصلی داستان(در پایان مطالعه) باشد از نظر برخی منتقدان،شاید ضعیفترین عنوان،نهادن نام شخصیت اصلی داستان بر آن باشد؛اما انتخاب چنین عنوانی نیز در بسیاری از آثار میتواند موجهترین انتخاب باشد و در ادبیات جاودانه شود همانند مادام بواری اثر گوستاو فلوبر و ژان کریستف،اثر رومن رولان."