چکیده:
دوره رمانتیک، دوره ای ادبی است که همه خوانندگان ادبیات را جذب می کند. از میان شاعران رمانتیک انگلستان، شاعری که در پی زندگی غم انگیز و مرگ زودرسش، همواره همدردی خوانندگان خود را به همراه داشته است، کسی نیست به جز جان کیتس، عضوی از نسل جوان تر شاعران رمانتیک. او هیچ گاه اجازه نداد که بیماری کشنده اش مانعی در زندگی شاعرانه اش باشد. بالعکس، بیماری وی و پیش بینی او درباره مرگ زودرس اش، خود اساسی مستحکم برای نوشته هایش گردید. او در جوانی و تا سن 23 سالگی قصیده های برجسته خود و تعداد قابل توجهی اشعار دیگر را در ارتباط با موضوع اسطوره شناسی و قرون وسطی به رشته تحریر در آورده بود. وی همانند همه نویسندگان، درباره موضوعات متنوعی شعر سروده بود، که مرگ، برجسته ترین آن ها بود. این مقاله نخست دلایل جذب وی را به این موضوع مورد بررسی قرار می دهد. پس از آن ارتباط این موضوع با سه نمونه از آثارش: قصیده ای به هزار دستان، قصیده ای در باب اندوه و بانوی دلربای بی رحم را پی می گیریم.
خلاصه ماشینی:
"وجود آرزوی قلبی نگارندهء این مقاله است که اندیشههای خود را دربارهء جان کیتس بیان کند،
مقاله پیشکشی است به یادبود جان کیتس که تا وقتی زنده بود قدرش ندانستند و او را به
این احساس وازدگی بدین شکل به خوبی بیان شده است:«تو برای مرگزاده نشدی،ای پرندهء جاودانی!
با اینکه مرگ را انتخاب میکند،با این حال گفتههایش متناقض بهنظر میرسند.
در خانواده او بود،در زندگی کیتس بهعنوان یک شاعر تأثیر گذارد.
سالگی،زندگی سه تن از خانواده کیتس به انجام رسیده بود،با این وجود او هرگز در خود
ولی آنچه خوانندگان را به شدت تحتتأثیر قرار میدهد،سن کم شاعر است که گرفتار
هرچند آثار کیتس توانایی او را بهعنوان یک شاعر به دنیا ثابت کرد،با این وجود برای
او شعر بخشی از تجربهء اخلاقی زندگی است که باید روح را با موضوعش مبهوت کند.
واقع این قصیده برخورد متنوع و بینهایت ظریف احساسات است کهگاه گرایشی مثبت و گاه
پرنده طبعی عمیق دارد و قادر است این شادی کامل را
طبیعت شده است و شاعر وارد عصارهء پرنده.
یک جنبهء بسیار مهم شعر این است که ما در حین زندگی کردن،در حال مردنیم.
هیچ شوالیه مسلحی نمیتواند در غار جنبان بماند،زیرا او فانی است و نمیتواند خود را
همانطور که پیشتر ذکر شد،نمادهایی که کیتس در آثارش به کار میبرد،ممکن است چنانکه در نماد بلبل و شوالیه مشهود است،مستقیما انعکاس خود او باشند.
این مسأله در زندگی کیتس به خوبی انعکاس یافته است.
غمناک این انسان به زندگی که بیماری و مرگ برتمام زندگانیش سایهافکنده بود،تا حدی"