چکیده:
مقاله حاضر، تلاشی است برای معرفی «باربی درویلی»، نویسنده اخلاق گرای فرانسوی سده نوزده میلادی و بررسی اثر برجسته او، شیطان صفتان. وی با بهره گیری از علم روانکاوی، آثار جاودانی از خود به یادگار گذاشته است که این آثار، متاسفانه به دلیل پیچیدگی های زبانی، کمتر توجه مترجمان ایرانی را بر انگیخته. شیطان صفتان اثر برجسته اوست که مشتمل بر شش نوول است. این اثر به گونه ای روایتگر وضعیت تراژیک و غمبار انسان هایی است که صفات اهریمنی دارند و از اصالت انسانی دور مانده اند. ضد قهرمانان این اثر، اغلب زنان نگونبختی اند که دستخوش صدمات روزگار شده و به سوداهای دنیوی پناه آورده اند. در این مقاله، برآنیم تا با پرداختن به بعد روایت شناختی داستانها، ویژگی ها و ابعاد روانی این زنان را بررسی کنیم.
خلاصه ماشینی:
"بررسی ابعاد روانشناختی زن در شیطان صفتان اثر باربی درویلی محبوبه فهیم کلام مربی دانشگاه آزاد اسلامی اراک،ایران* تاریخ وصول:01/05/85 تاریخ تأیید نهایی:22/08/85چکیده مقالهء حاضر،تلاشی است برای معرفی«باربی،درویلی»،نویسندهء اخلاقگرای فرانسوی سدهء نوزده میلادی و بررسی اثر برجستهء او،شیطان صفتان.
این اثر مشتمل بر شش داستان کوتاه است:پردهء عنابی-زیباترین عشق دون ژوان- خوشبختی در جنایت-انتقام یک زن-سر شام کافران-پس بازی ورق«ویست».
منتقدان و خوانندگان،شیطان صفتان را از ابعاد مختلف مینگرند،ولی آنچه که برای خود نویسنده حائز اهمیت بود،بازنگری شیوههای رویارویی با وسوسههای شیطانی است.
او به عنوان نویسندهء حامی بشریت،نجات بشر را در باورهای مذهبی امکانپذیر میداند،و به همین دلیل است که میکوشد صحنههای دهشت بار جدال وسوسههای شیطان با شخصیتهای داستانیاش را به نمایش بگذارد و سقوط آنان را به شیوههای متفاوت به تصویر بکشاند.
یکی از انگیزههایی که ذهن نویسنده را در تدوین این اثر به خود مشغول داشته است،بازنگری هویت زن با هدف تعریف آن و رسیدن به ذات حقیقی زن شیطان صفت است.
آنچه به این داستانهای درویلی ارزش میبخشد،برخاستن آنها از بسترهای واقعی جامعهء فرانسهء آن دوره است که با تخیلات و ذهنیات نویسنده درهم آمیختهاند.
نویسنده با مهارت،سرنوشت همهء شخصیتهای زن مؤثر در حوادث داستان را متناسب با ماهیت عملکردشان به نقطهای خاص ختم نموده است:فرجام شوم دوشس دوسیرالئونه، خوشبختی ظاهری اوتکلر،مرگ کنتس دواستاسویل و...
ترسیم تصویر مادری غیر طبیعی همچون«کنتس دواستاسویل»بیانگر وضعیت غمبار روانی زنان است که به دلیل محرومیت از نرینگی میکوشند،مردی را از آن خود سازند و بدینگونه،حس تملک بر نرینگی است که آنها را ارضاء میکند."