چکیده:
در پاسخ به این پرسش که «متن، معنای خود را از کجا میگیرد؟» سه نظر مطرح است: استقلال معنا از نیت مؤلف و تعلق آن به ساختار متن یا ذهن مخاطب؛ وابستگی تمامعیار معنای متن به نیت مؤلف و بالاخره، وابستگی معنای متن به نیت مؤلف در عین استقلال آن. در این مقاله صحت دیدگاه سوم به اثبات رسیده است و معنای متن، متعین و همان نیت مؤلف است که مفسر باید برای رسیدن به آن، از طریق متن، با ضابطه مشخص تلاش کند. با عنایت به اینکه شواهد و دلایل متعدد بر الهی بودن ساختار و محتوای قرآن کریم دلالت دارند، معنای قرآن، متعین و همان مراد خداوند است که مفسر باید در پی کشف آن باشد؛ بنابراین، فهم قرآن کریم باید با ضابطه و منطق صحیح و لحاظ اوصاف الهی و بر اساس واژگان و ساختار موجود قرآن انجام بگیرد.
خلاصه ماشینی:
"در فضای اسلامی و فهم قرآن کریم، اشکالات دیگری نیز بر این دیدگاه وارد است؛ از جمله:الف) تمام الفاظ قرآن کریم، چنانکه به تفصیل خواهد آمد، وحی الهی است و با توجه به عمل وضع و وجود علقه بین الفاظ و معانی، واژگان و عبارات قرآن در ورای خود معنایی دارند که باید در پی درک آن بود.
ثالثا، کلام، خود مستقل از اراده مؤلف دارای معانی است و به همین دلیل، مؤلف برای بیان مراد خویش نمیتواند از هر کلامی استفاده کند؛ زیرا زبان یک امر اجتماعی و عمومی است و الفاظ نیز در جامعه معنا پیدا میکنند و مبنای معناداری واژگان، همان معیار اجتماعی وضع(2) و استعمال است؛ به همین دلیل معنای سخن صرفا وابسته به ذهن مؤلف و بیارتباط با خارج از آن نیست.
ب) مصلحتاندیشی: براساس این نظریه، خداوند در بیان احکام و معارف مصلحتاندیشی کرده و با آگاهی از موقعیت و شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه عرب آن روز، برای اینکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بهتر بتواند احکام متعالی را برای مردم بیان کند، برخی از عقاید و آداب و رسوم نادرست آنان را در قرآن کریم راه داده (خرمشاهی، 1374ش، ص92ـ97) و یا بنا به مصالحی، برخی مطالب خلاف واقع را بیان کرده است؛ مثلا آیات وعید قرآن صرفا تهدید است تا مردم حدود الهی را مراعات کنند؛(2) مانند: «ثم الجحیم صلوه * ثم فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلکوه»(3) (سوره حاقه، آیه 31 و 32)."