خلاصه ماشینی:
"نمیپرسی زحال ما نه از ما یاد میآری عزیز من عزیزان را کیس دارد بدین خواری؟ یا مضمون این دو بیت که بسیار به هم نزدیک و شبیه است: به درد عشق درماندم ره درمان نمیدانم که آن مقصود دشوار است و من آسان نمیدانم(5) سلمان ساوجی گفته است: به درد دل گرفتارم دوای دل نمیدانم دوای درد دل کاری است بس مشکل نمیدانم6 سلمان قصیدهای با تشبیب بسیار زیبا در مدح سلطان اویس دارد بدین مطلع: بیا مشاهده کن در بهار دنیا را ببین شواهد صنع ملک تعالی را قوای نامیه گویی که در بسیط زمین کشیدهاند بساط سپهر اعلی را(7) ناصر هم در مدح جلال الدین هوشنگ قصیدهای بدین وزن و قافیه دارد که خود گفته است«نوشتهام سخنی طرز انوری و ظهیر»،به شیوهء قصیدههای ظهیر فاریابی و انوری ابیوردی سروده است: قد تو داد به باد آب روی طوبی را بهشت حور زغیرت بهشت اعلی را(8) در جای دیگر سلمان را قصیدهای است در بزرگداشت میلاد نور حضرت نبوی(ص)با تشبیب و تغزل مصطفوی،قصیده را به مدح ممدوح سلطان اویس-میرساند و با دعای او به پایان میبرد: روز ظهور مظهر سر دو عالم است روز ولادت حلف صدق آدم است امشب درین زجاجهء زرین نهادهاند نور یکی که چشم و چراغ دو عالم است(9) ناصر بر این وزن و قافیه قصیدهای پرداخته است در موعظه و پند و بلندی طبع عارفان خداجوی،و سخن را در مدح و نام پیامبر گرامی(ص)به پایان میرساند."