خلاصة:
مذاهب اسلامی، به ویژه مکتب دیوبند، جریان اعتدالی و به دور از افراطیگری می باشد. و نمی توان رفتارهای افراطی و تکفیری برخی از گروهها که از مکتب دیوبند به بهانههای مختلف و بدون پشتوانه فتاوای بزرگانشان، به جان مسلمانان افتاده و آنها را تکفیر و بعضا به قتل میرساند را به حساب کل مکتب دیوبند گذاشت. مقوله تکفیر از صدر اسلام وجود داشته و مخصوص زمان یا افراد یا فرقه خاصی نیست و مذاهب اسلامی برای آن ضوابط و اصولی را مشخص کردهاند. این نوشتار ضمن بیان معیار اسلام و کفر و تبیین ضوابط و اصول تکفیر از دیدگاه بزرگان دیوبند به دنبال اثبات این حقیقت و واقعیت است که بزرگان دیوبند، مسلمانان و اهل قبله را به بهانههای واهی تکفیر نکردهاند و اگر عدهای به نام دیوبند، مسلمین را از دین خارج کرده و بعضا علیه اهل قبله عملیاتهای تروریستی انجام دهند نمیتوان کل مکتب را به افراط و تکفیری بودن متهم کرد.
ملخص الجهاز:
این نوشتار ضمن بیان معیار اسلام و کفر و تبیین ضوابط و اصول تکفیر از دیدگاه بزرگان دیوبند به دنبال اثبات این حقیقت و واقعیت است که بزرگان دیوبند، مسلمانان و اهل قبله را به بهانههای واهی تکفیر نکردهاند و اگر عدهای به نام دیوبند، مسلمین را از دین خارج کرده و بعضا علیه اهل قبله عملیاتهای تروریستی انجام دهند نمیتوان کل مکتب را به افراط و تکفیری بودن متهم کرد.
معیار اسلام و کفر در نگاه دیوبند در روایات بسیاری معیار شناخت مؤمن از کافر ذکر شهادتین بیان شده و علمای دیوبند در شروحشان بر احادیث و تفاسیری که نوشتهاند به آن اذعان کردهاند: محمد انورشاه کشمیری ذکر لااله الا الله را اصل در مسئله عدم تکفیر میداند و روایاتی در این باب ذکر میکند؛ از جمله، هنگامی که علی( برای جهاد و گشودن قلعههای خیبر رفتند از پیامبر پرسیدند تا کجا باید من با این قوم (مشرکان) درگیر شوم؟ پیامبرص به وی فرمودند: من مأمور شدهام با آنان بجنگم تا بگویند «خدایی مؤسس دارالعلوم، ضد استعمار و در رد شیعه و بهائیت کتاب نوشته است.
2 شیخ محمد یوسف کاندهلوی، نویسنده کتاب پنج جلدی حیاة الصحابه، در شأن نزول آیه شریفه (لا تقولوا لمن ألقی إلیکم السلام لست مؤمنا( «به کسی که به شما سلام داد، نگویید مسلمان نیستی» مینویسد: اقرار به شهادتین برای مسلمان بودن افراد کافی است؛ و در این زمینه ادله و احادیث بسیاری میآورد که پیامبر برخی از اصحابش مثل مقداد و خالد و ...