خلاصة:
منوچهری یکی از شاعران ستایشگر زبان فارسی و آفریننده اشعار ستایشی قابل توجهی است؛ جز یکی دو قطعه و قصیده در شکایت از حسودان و دشمنان و برخی سروده های توصیفی کوتاه، بقیه سروده های او را قصاید ستایشی تشکیل میدهد. بدنه اصلی این سروده ها موضوعات خمری و پایانشان را ابیات ستایشی شامل میشود. منوچهری در شعر خود، کسانی چون مسعود و محمود غزنوی، حکیم عنصری، علی بن محمد و برخی از بزرگان و درباریان زمان را ستوده است. با وجود این حجم از اشعار ستایشی در دیوان منوچهری، نمیتوان او را شاعری کاملا ستایشگر خواند. منوچهری به ضرورت شرایط اجتماعی زمان خود، ستایشگری کرده و بنظر میرسد چندان دلبسته ستایش نبوده است، در کنار این اشعار ستایشی به آفرینشهایی ادبی نیز دست زده و پاره ای اشعار غیر ستایشی آفریده که نام او را در ادبیات فارسی جاودان کرده است. هنر برجسته منوچهری آفریدن توصیفات زیبا و تشبیهات حسی است که حاصل تجربه شخصی او هستند؛ این توصیفات و تشبیهات به اشعار تغزلی شاعر محدود نمیشوند و در اشعار ستایشی نیز این شیوه را پی میگیرد و به ندرت وارد فضای روحی و روانی ممدوح میشود. اگرچه بهانه اصلی منوچهری بظاهر ستایش بوده است؛ اما بر خلاف دیگر شاعران ستایشگر، حجم ابیات ستایشی او کمتر از مقدمه های تغزلی قصاید اوست. با آنکه ابیات ستایشی منوچهری محدود هستند، اما در همین ابیات محدود، فواید تاریخی، اخلاقی و اجتماعی قابل توجهی یافته میشود که بهره های شعر منوچهری را افزونتر میکند. بررسی شگردهای توصیفی و ستایشی منوچهری از جمله مهمترین نکاتی است که در این مقاله به آن پرداخته میشود .
ملخص الجهاز:
اما بیان این نکته نباید ما را به این اشـتباه وادارد کـه در دیـوان منـوچهری ابیـات ستایشی بیش از دیگر مضامین هستند؛ لازمست برای پرهیز از این اشتباه ذکر شود راسـت است که زمینة کلی اشعار منوچهری ستایشـی اسـت ، امـا از طرفـی منـوچهری دلبسـتگی چندانی به ستایش نداشته ؛ از طرف دیگر توانایی او در توصیفات زیبـا و شایسـتة تقـدیرش موجب شده است تا بر خلاف دیگر شاعران ستایشگر، کمترین ابیات اشعار ستایشی خـود را به مدح و ستایش ممدوح اختصاص بدهد و بیشتر ابیات را مجالی برای بروز اسـتعداد خـود در آفرینشهای ادبی و توصیفات جاندار و پویای خود بداند؛ به همین خاطرست کـه اگـر بـه عنوان اشعار دیوان منوچهری دقت کنیم ، میبینیم هم عرض عنوان ستایشی اشعار، عنـوانی غیر ستایشی نیز حضور دارد.
منوچهری که ممدوحان خود را با کمترین مبالغه و بسیار معمولی میستاید هنگامی که بـه مـدح «مسـعود» میرسـد بـر درجة اغراق خود میافزاید وآن را پرمایه تر از دیگر ستایشهای خود میکند و میگوید: وگر افلاک را آصف همه اعناق خـود کـردی خیال فرش تخـت او شکسـتی پشـت واعنـاقش کمند رستم دستان نه بـس باشـد رکـاب او چنانچون گرز افریدون نه بس مسمار و مزراقش وگر اجزای جودش را گذر باشد به دوزخ بـر گــلاب وشــهد گردانــد حمــیمش را و غســاقش (همان ، ص ٥٨ ) توصیفهای روایی حضور جنبه های روایی در ادبیات همة ملل ، سابقه ای طولانی و به درازای تاریخ ادبیات ملل دارد، بهمین خاطر، زمینه هایی روایی در شعر یکی از کهنترین جلـوه هـای تخیـل در شـعر شاعران است .