خلاصة:
ارائه موضوعات پیچیده از طریق رویکردهای آموزش خطی با مشکلاتی همراه است زیرا هر چه حوزه محتوایی پیچیدهتر میشود، از ساختار و تجانس کمتر و نیز به همپوشانی بیشتر با سایر حوزههای دانش دچار میگردد. بدین منظور، اسپیرو و همکاران مدعیاند محیطهای آموزشی طراحی شده بایستی بر پیچیدگی جهان واقعی و ساختارنایافتگی بسیاری از حوزههای دانش تأکید کند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی اصول حاکم بر طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه انعطافپذیری شناختی در ترکیب با راهبردهای داربستسازی در محیطهای یادگیری مبتنی بر رایانه، انجام شد. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی (استقرایی) بود. جامعة آماری پژوهش، شامل کلیة منابع و مقالات نمایه شده در پایگاههای اطلاعاتی (84 منبع) در بازه زمانی 2015-1991 مرتبط با نظریههای انعطافپذیری شناختی و داربستسازی بود. نمونهبرداری از این منابع با روش نمونهگیری هدفمند انجام گرفت و درنهایت الگوی طراحی آموزشی پیشنهادی مبتنی بر نظریه انعطافپذیری شناختی مبتنی بر 9 اصل در ترکیب با راهبردهای داربستسازی ارائه گردید. ازآنجاییکه نظریه انعطافپذیری شناختی عموماً برای کسب دانش پیشرفته ارائه شده است، لذا از الگوی فوق میتوان برای طراحی آموزشها برای فراگیران در سطوح تحصیلی متوسطه به بالا استفاده نمود.
ملخص الجهاز:
واژههای کلیدی: داربستسازی، رویکرد سازنده گرایی، مسائل پیچیده، نظریه انعطافپذیری شناختی، یادگیری مبتنی بر مورد Qualitative Study of the Principles of Instructional Design Based on Cognitive Flexibility Theory in Combination with Scaffolding Strategies Abbas taghizade, javad hatami, maryam ghasemi 1 phd student of tarbiat modares university in educational technology 2 Associate Professor of educational sciences in tarbiat modares university 3 phd student of tarbiat modares university in educational technology Abstract Presenting complex domains of knowledge through traditional linear models of instruction, is problematic because as content areas becomes more complex, the domain of knowledge becomes more ill structured, non-uniform, and overlapping with other domains.
The aim of this research was qualitative study of the principles of educational design based on cognitive flexibility theory in combination with scaffolding strategies in computer-based learning environments.
نکتهای که اسپیرو و همکاران (Spiro et al) بدان اشاره میکنند آن است که نه استعاره، تمامی جنبههای کارکرد بدن را در برمیگیرد و نه میتوان این استعاره را نادرست دانست؛ بنابراین آنها بهمنظور حل مسئله آموزش در حیطههای موضوعی غیر ساختارمند، نظریه انعطافپذیری شناختی را که بر اساس آن، کاربرد مدلهای متعدد آموزش، تشبیهها و استعارههای متعدد و تفاسیر متعدد از اطلاعات یکسان، در کانون توجه قرار میگیرد، ارائه نمودهاند (Feltovich, Spiro, Coulson & Feltovich,1996,P.
نظریة انعطافپذیری شناختی (cognitive flexibility theory)، یکی از نظریههای یادگیری مبتنی بر رویکرد سازندهگرایانه (constructivism) است که بهخوبی از آن میتوان برای طراحی محیطهای یادگیری مبتنی بر رایانه در راستای افزایش فهم فراگیران از موضوعات پیچیده در فرایندی اکتشافی، استفاده نمود (Cepni, Tas, &Kose,2006, as cited in Zydney,2010, p.