خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف تعیین روابط ساختاری بین ویژگیهای شناختی معلمین دوره ابتدایی و کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در فرآیند آموزش و یادگیری انجام شد. روش تحقیق، همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعة آماری، کلیة معلمین دوره ابتدایی شهر آبادان در سال تحصیلی 95 - 94 به تعداد 784 نفر بود. 220 نفر از جامعه به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده، بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل 4 مقیاس بود. مقیاس 17 گویهای دانش فنآوری، آموزشی، موضوعیِ Kabakci و مقیاسهای باورهای آموزشی سازنده گرا (9 گویه)، نگرش به فاوا (8 گویه) و کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری (9 گویه) که توسط Van Braak طراحی شدهاند. روایی ابزار به شیوة روایی محتوا و پایایی آن (مقیاسهای دانش فنآوری، آموزشی، موضوعی 88/. = α، باورهای آموزشی ساختگرایانه 92/.= α، نگرش معلمین نسبت به فاوا 87/.= α و کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری 84/.= α) سنجیده شد. بهمنظور تحلیل دادهها، از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. مطابق آزمون همبستگی پیرسون، بین ویژگیهای شناختی معلمین (دانش فنآوری، آموزشی، موضوعی، باورهای آموزشی ساختگرایانه، نگرش به فاوا و کاربرد آن در فرآیند آموزش و یادگیری) رابطه مثبت و معنیدار بود. همچنین، مدل علّی طراحی شده با توجه به شاخصهای محاسبه شده از برازش خوبی برخوردار و مدل معادلات ساختاری رابطه علی بین ویژگیهای شناختی معلمین دوره ابتدایی و کاربرد فاوا قادر به پیشبینی کاربرد فاوا توسط آنان در فرآیند آموزش بود. دیگر یافتهها نشان داد؛ نگرش مطلوب نسبت به فاوا، قویترین متغیر پیشبینیکننده کاربرد آن در آموزش است.
ملخص الجهاز:
مطابق آزمون همبستگی پیرسون، بین ویژگیهای شناختی معلمین (دانش فنآوری، آموزشی، موضوعی، باورهای آموزشی ساختگرایانه، نگرش به فاوا و کاربرد آن در فرآیند آموزش و یادگیری) رابطه مثبت و معنیدار بود.
واژههای کلیدی: فرآیند آموزش و یادگیری، فناوری اطلاعات و ارتباطات، معلمین دوره ابتدایی، ویژگیهای شناختی Modelling the relationship between primary teachers’ cognitive characteristics and information and communicication technologies (ICT’S) in teaching-learning process Ebrahim Mardani, Aliakbar Aminbeidokhti, Alimohammad Rezaie 1 Administrational Management, Department of Psychology and Educational Sciences, Semnan University, Semnan, Iran.
این متغیرها عبارتاند از دانش فنآوری، آموزشی، موضوعی، باورهای آموزشی سازنده (ساختگرایانه) معلمین و نگرش معلمین نسبت به کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری.
همچنین، نشان میدهد که بین کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری و متغیرهای شناختی معلمین یعنی دانش فنآوری، آموزشی، موضوعی معلمین، باورهای آموزشی سازنده (ساختگرایانه) معلمین و نگرش معلمین نسبت به کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد.
بهعنوانمثال، بین دانش فنآوری، آموزشی، موضوعی معلمین و نگرش آنان نسبت به کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد.
همچنین، بین باورهای آموزشی سازنده (ساختگرایانه) معلمین و نگرش آنان نسبت به کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری نیز رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد.
میانگین و انحراف معیار چهار متغیر مکنون مورد بررسی در پژوهش یعنی دانش فنآوری، آموزشی، موضوعی معلمین، باورهای آموزشی سازنده (ساختگرایانه) معلمین، نگرش معلمین نسبت به کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری و کاربرد فاوا در فرآیند آموزش و یادگیری محاسبه و در جدول شماره 2 نمایش داده شده است.