خلاصة:
سیدحسین نصر یکی از تاثیرگذارترین متفکران سنتگرای معاصر است که اندیشههای انتقادی تاملبرانگیزی درخصوص تجدد و دستاوردهای آن ارائه کرده است. یکی از مهمترین دستاوردهای تجدد که در اندیشه نصر موردنقد قرار گرفته است علم جدید است. رویکرد نصر به علم فقط در سطح انتقاد متوقف نمیشود، بلکه او تلاش میکند تا جایگزینی مناسب برای علم جدید معرفی کند و آن را علم سنتی نامگذاری میکند که بهاعتقاد او، پیوند گسستناپذیری با امر قدسی و باورهای دینی دارد. نصر برای تبیین مفهوم علم سنتی تلاش میکند تا ازطریق تمایزگذاری میان علم سنتی با علم جدید آن را صورتبندی کند. این مقاله ضمن بررسی رویکرد نصر دراینخصوص کتاب نیاز به علم مقدس را نقد و بررسی میکند و نشان میدهد که مفهوم علم سنتی فاقد هرگونه اصالت تاریخی است و فقط واکنشی است نوستالژیک به توسعه پیآمدهای علم جدید و افسونزدایی آن از مناسبات جاری و روابط حاکم بر جوامع سنتی که در مواجهه با آن دچار بحران شدهاند. بررسی انجامشده نشان میدهد که مبانی فلسفی حاکم بر علم سنتی ارائهشده نصر با ماهیت تاریخی این علوم همخوانی ندارد، بلکه ناشی از رویکردی سلبی است که دربرابر مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، و روششناختی حاکم بر علم جدید ارائه شده است.
ملخص الجهاز:
این مقاله ضمن بررسی رویکرد نصر دراینخصوص کتاب نیاز به علم مقدس را نقد و بررسی میکند و نشان میدهد که مفهوم علم سنتی فاقد هرگونه اصالت تاریخی است و فقط واکنشی است نوستالژیک به توسعۀ پیآمدهای علم جدید و افسونزدایی آن از مناسبات جاری و روابط حاکم بر جوامع سنتی که در مواجهه با آن دچار بحران شدهاند.
نصر معتقد است که علوم جدید قادر به شناخت حقایق عالم نیست و فقط علوم سنتی است که امکان درک این حقایق را فراهم میکند و در سنت تعقل پرتوی از نور الهی است که در تمامی اشیا به صور گوناگون انعکاس یافته است.
نصر در تبیین معرفتشناسی علم سنتی معتقد است که دو منبع توأمان این معرفت وحی و تعقل یا شهود تعقلی است که مستلزم روشنی دل و ذهن آدمی و نیز حضور معرفتی بیواسطه و مستقیم در اوست، که چشیده و تجربه میشود؛ حکمتی ذوقی که سنت الهی با عنوان علم حضوری از آن یاد میکند (نصر 1380 الف: 217).
او میخواهد جدایی نهاد دانش از نهاد دین را، که مهمترین ویژگی سازهدانایی جدید است، عامل اصلی انحطاط فکر و فرهنگ انسان معاصر معرفی کند و یکبار دیگر دانش را تحت سیطرۀ مذهب قرار دهد (نژادایران 1394: 165)؛ اما این رویکرد بیش از آنکه مبتنیبر امکانات واقعی درخصوص تحول سازهدانایی جدید باشد، یک آرمان ایدئولوژیک است.
نصر بهخوبی میداند که دیگر امکان حذف علم جدید از زندگی انسان این عصر وجود ندارد؛ او هم چنین قصدی ندارد، بلکه میخواهد از سیطرۀ نگرش علمی بر کلیت فکری و ایدئولوژیک جوامع غیراروپایی جلوگیری کند.