خلاصة:
مقالهی حاضر در چهارچوب نظریهی زبانشناسی شناختی به تحلیل وجه امری در ادبیات داستانی زبان فارسی میپردازد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل وجه امری در سطح جمله و فراتر از آن است. فرضیهی این پژوهش با تاکید بر تمایز موجود بین صورت و معنی وجه امری و توزیع آن در ساختهای زبانی متفاوت بنا شده است. بر اساس رویکرد زبانشناسی شناختی، زبان بخشی از نظام شناختی است و ساختار نحوی زبان را نمیتوان مستقل از ملاحظات معنایی و کاربردشناسی مطالعه نمود. دادههای پژوهش از هشت کتاب ادبیات داستانی معاصر از چهار نویسنده خانم و آقا که به روش تصادفی ساده انتخاب شده، گرفته شده است.
تحلیل دادهها با استفاده از روش توصیفی و کیفی نشان دهندهی کاربرد وجه امری در صورتها و سطوح متفاوت زبانی است. بر اساس تحلیل زبانشناسی شناختی، اگر توصیف و تبیین وجه امری صرفا با توجه به صورت زبانی و در سطح جمله انجام شود نتیجهی چالش برانگیزی را بهدست میدهد و طیف وسیعی از دادهها از دیدگاه صورت و معنا کنار گذاشته میشود، زیرا در برخی دادهها صرفا اسم، صفت و قید مفهوم وجه امری را به ذهن تداعی میکنند. بنابراین، با رویکرد شناختی و در نظر گرفتن همه سطوح زبانی سعی شده شناخت دقیقتری از وجه امری ارائه شود. بدین ترتیب چالشها و ابهام موجود در آموزش زبان فارسی در تعیین نوع وجه در سطح فراتر از جمله کم رنگتر خواهد شد.
ملخص الجهاز:
بر اساس تحليل زبان شناسي شناختي، اگر توصيف و تبيين وجه امري صرفأ با توجه به صورت زباني و در سطح جمله انجام شود نتيجه ي چالش برانگيزي را به دست ميدهد و طيف وسيعي از داده ها از ديدگاه صورت و معنا کنار گذاشته ميشود، زيرا در برخي داده ها صرفأ اسم ، صفت و قيد مفهوم وجه امري را به ذهن تداعي ميکنند.
علاوه بر اين ، اگر تعيين وجه امري صرفأ با توجه به نوع وجه فعل و در سطح جمله مورد بررسي قرار گيرد، ديگر صورت هاي زباني نظير اسم ، صفت و قيد که وجه امري را بازنمايي مي کنند، ناديده گرفته ميشوند.
نمونه آماري پژوهش به روش تصادفي ساده انتخاب شده است و داده هاي مورد استفاده عبارتند از هشت کتاب داستاني معاصر: ١) «جبه خان » اثر هوشنگ گلشيري؛ ٢) «داستان يک شهر» اثر احمد محمود؛ ٣) «سمفوني مردگان » اثر عباس معروفي؛ ٤) «شما که غريبه نيستيد» اثر هوشنگ مرادي کرماني؛ ٥) «پشت ديوارهاي بلند» اثر آذر آريان پور؛ ٦) «پدر آن ديگري» اثر پرينوش صنيعي ؛ ٧) «روياي تبت » اثر فريبا وفي؛ ٨) «عادت ميکنيم » اثر زويا پيرزاد.
در مثال هاي بالا با وجود حذف فعل ، ديگر صورت هاي زباني نظير «لطفا و فاتحه » بيانگر خطاب است و صورت هاي خطابي به همراه اسم ، صفت و قيد نيز در زبان فارسي وجه امري را بازنمايي ميکنند.