خلاصة:
در مقام اثبات حجیت اصل استصحاب، به ادله طهارت و حلیت استناد شده است. پیچیدگی موضوع و پراکندگی مباحث مطرح شده پیرامون آن سبب بررسی و تحقیق پیرامون آن شد. مشکل اصلی در این بحث، کیفیت استظهار از جملاتی است که از مغیی و غایت تشکیل شده است. به گونهای که جمله مغیی به تنهایی حکمی مستقل داشته و در غایت همان حکم به غایتی محدود شده است. البته در جملات مورد بحث ما، غایت، علم است.
در این مقاله نخست متن و سند اخبار، مورد تدقیق قرار گرفته است. سپس اقوال مطرح شده ذیل مسئله، نقل و بررسی شده و وجه و تقریر آنها بیان گردیده است. در مسئله پنج قول وجود دارد که در نهایت به دست میآید که از از روایات قاعده حلیت و طهارت تنها اصالة الطهارة و اصالة الحلیة قابل اثبات است و اثبات اصل استصحاب خلاف ظهور عرفی و نادرست است.
ملخص الجهاز:
1 البته فقراتی از این حدیث در منابع دیگر ذکر شده است و در همه آنها «احمد بن یحیی» در سند وجود ندارد: - شیخ طوسی در الاستبصار (ج1 ص25) فقره ای از صدر روایت را بسند زیر نقل کرده است: (أخبرنی الحسین بن عبید اللّه، عن عدة من أصحابنا، عن محمد بن یعقوب، عن أحمد بن إدریس، عن محمد بن أحمد بن یحیى، عن أحمد بن الحسن بن علی، عن عمرو بن سعید إلخ).
مقدمه: ادله قاعده طهارت و حلیت در دو موضع علم اصول فقه، مورد بحث و دقت قرار گرفته است: ابتدائاً در ادله شرعی برائة (معمولاً ذیل شبهات تحریمیه للفقدان النص)، و ثانیاً در بیان ادله استصحاب.
محقق بحرانی فرموده: از این روایات اصل استصحاب بدست نمیآید، بلکه مراد از : «طاهر» و «حلال» در این روایات، بیان حکم واقعی است و نه طهارت و حلیت ظاهری 3 .
شیخ انصاری بنا بر یک تقریر، این روایات را برای استصحاب مناسب میبینند اما در نهایت روایت عمار و مسعدة را مناسب قاعده طهارت و حلیت دانسته و تنها روایت حماد را قابل استفاده برای استصجاب میدانند 4 .
آخوند خراسانی در درر الفوائد (حاشیه بر فرائد الاصول شیخ انصاری) قائل شدهاند: طهارت و حلیت ظاهری و واقعی و همچنین استصحاب از این روایت استظهار میشود 6 .
لکن در کفایة الاصول فرمودهاند: از صدر روایت «کل شیء نظیف» حکم واقعی طهارت استفاده میشود و از ذیل آن «حتی تعلم انه قذر»، حجیت استصحاب بدست میآید 7 .
2 نتیجه در این مقاله بررسی شد که روایات موسوم به طهارت و حلیت در کتب مختلف اصول و فقه نقل شده است.