خلاصة:
در پی تحولات اجتماعی در آستانه قرن بیستم میلادی، جنبشهای زنان در بسیاری از کشورهای جهان شکل گرفتند. با رشد روزافزون تمایلات ملیگرایانه در کشورهای درحالتوسعه، در ایران، همزمان با جنبش مشروطیت و در مصر، همزمان با تلاشها برای استقلال کشور، زنان به تکاپو افتادند تا به کسب بخشی از حقوق اجتماعی خود نائل آیند. طی سالهای 1285 تا 1342 ه.ش، رواج اندیشههای نوگرایانه و ناسیونالیستی، سهم عمدهای در جنبشهای این جوامع داشت. این پژوهش، مطالعهای تطبیقی بین ملیگرایی و جنبش زنان در ایران و مصر است و جهت گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانهای و مطالعاتی و از روش تحقیقی- توصیفی و مطالعات تطبیقی (Comparative) بهمنظور تحلیل دادهها استفادهشده است و در صدد است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که فعالیتهای ملیگرایانه در این دو کشور، به چه میزان بر پیدایش و روند جنبش زنان تأثیر گذاشته است، شباهتها و تفاوتهای جنبشهای زنان در این دو کشور در بازه زمانی مشخص چیست؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد در هیچیک از این کشورها جنبش زنان بهصورت یک پدیده اجتماعی مستقل و دارای ایدئولوژی تعریفشده توسط زنان عمل نکرده بلکه کاملاً وابسته به پویش سیاسی و اجتماعی غالب جامعه و در حاشیه جریانهای سیاسی موجود و تحت تأثیر ایدئولوژیهای شرقی و غربی بوده است .در تحولات و پیشرفتهای زنان در مصر و ایران نیز، درمییابیم که مصر تقریباً در تمام دستآوردهای زنان نسبت به ایران موفقتر و پیشروتر بوده است.
Following social changes at the turn of the twentieth century, women's movements emerged in many countries around the world. With the growing nationalist tendencies in the developing world, in Iran, at the same time as the constitutional movement, and in Egypt, as the country struggled for independence, women struggled to achieve some of their social rights. From 1285 to 1342 AD, the spread of modernist and nationalist ideas played a major role in the movements of these societies. This research is a comparative study between nationalism and women's movement in Iran and Egypt and has been used to collect information from library and study sources and research-descriptive method and comparative studies to analyze the data. To answer to what extent the nationalist activities in these two countries have influenced the emergence and trend of the women's movement, what are the similarities and differences between the women's movements in these two countries in a certain period of time? The research findings show that in none of these countries has the women's movement acted as an independent social phenomenon with an ideology defined by women, but has been completely dependent on the dominant political and social dynamics of society and on the margins of existing political currents and influenced by Eastern and Western ideologies. In the developments of women in Egypt and Iran, we find that Egypt has been more successful and progressive in almost all women's achievements than in Iran.
ملخص الجهاز:
با توجه به اینکه جنبش زنان در ایران و مصر از تغییروتحولات و جریـان هـای سیاسی، ازجمله ملیگرایی، تأثیر پذیرفته اند، در این مقاله تلاش کرده ایم بـا بررسـی مقایسه ای این جنبش در دو کشور یادشده و مطالعۀ تأثیر جریان ملیگرایی بر آن هـا، به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که «فعالیت های ملیگرایانه در این دو کشـور، بـه چه میزان بر پیـدایش و رونـد جنـبش زنـان تـأثیر گذاشـته اسـت و شـباهت هـا و تفاوت های جنبش های زنان در این دو کشور در بازه زمانی مشخص شده چیست ؟» در این پژوهش ، بـرای گـردآوری داده هـا از منـابع کتابخانـه ای و مطالعـاتی و به منظور تحلیل آن ها، از روش تحقیقی توصیفی و مطالعات تطبیقی استفاده کرده ایم .
جنبش زنان جنبش زنان ، به کوشش های فمینیستیای گفته میشود که دست کم از چهـار ویژگـی جنبش های اجتماعی برخوردار باشد؛ نخست ، نابرابری و تبعیض موقعیت و شـرایط زندگی بین زنان و مردان (مانند کسب آگاهی ، منزلت ، ثروت ، شغل ، و قدرت )، دوم ، تبیین و تفسیر این تبعیض ها توسط گفتمان های فمینیستی، سوم ، شکل گیری نهادهـا، سازمان ها، و انجمن های غیردولتی و مستقل زنان ، و چهـارم ، آمـاده بـودن زنـان در راستای تحقق خواسته هایشان و رساندن صدای اعتراض خـود بـه گـوش نهادهـای مدافع تبعیض ، دولت ، و مجلـس ؛ بنـابراین ، کـاربرد اصـطلاح جنـبش زنانـه زمـانی درست است که فعالیت های فمینیستی در جامعـه و اجتمـاع ، دسـت کـم دارای ایـن چهار ویژگی باشند (جلاییپور، ١٣٨١: ١٠٢).