خلاصة:
قانون اساسیِ مشروطه که در دوران زوال قاجار تدوین شد، بهعنوان نتیجه مستقیم مشروطیت، نخستین متن حقوق اساسی در تاریخ ایران است. اما علیرغمِ مجاهدتهایِ مشروطهخواهان و عزم آنان برای ابتناء امر سیاسی بر قانون به فاصله کوتاهی مسیر قدرتیابی رضاشاه از طریق ایجاد یک وضعیت استثنائی هموار شد. وضعیت استثنا موقعیتی خلاءگونه، مبیّنِ نوعی عدمِ تعادل میان امر سیاسی و حقوق عمومی و اهرمی است که بهواسطه آن دارنده حقِ انحصارِ تصمیمگیری، میتواند با کنار زدن موانع قانونی و حتی خود قانون، به تمرکز قدرت به نفع خویش اقدام کند. در چنین وضعیت خلاگونه ای رضاشاه موقعیت را برای دستیابی به قدرت مناسب یافت. او که پشتوانهای مشروعیت ساز برای توجیه سلطنت خود نداشت، قانون اساسی را نسخ نکرد، بلکه با اعلام وفاداری خود به این قانون، کوشید با ایجاد یک وضعیت استثنایی زمینه را برای تعلیق و درنتیجه به دست گرفتن قدرت فراهم سازد. با چنین مفروضهای پرسش این نوشتار این است: باوجود قانون اساسی مشروطه، سیرِ صعود سردار سپه به قدرت از وزارت جنگ تا پادشاهی چگونه هموار شد؟ در پاسخ به پرسش پژوهش، این فرضیه مطرح است: سردارسپه با استفاده از وضعیت اضطراریِ ایجادشده، مشروطه سازیِ قدرت سیاسی را به تعلیق کشاند و راه خود را برای رسیدن به سلطنت، سیطره بر حیات سیاسیِ شهروندان و انقیاد آنان هموار کرد. روش این پژوهش، تاریخی – تبینی و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای – اسنادی گردآوری شده است و در چارچوب نظریه وضعیت استثنایی آگامبن بررسی و تحلیل شده اند.
The constitutional movement, which was drafted during the decline of the Qajar dynasty, as an immediate consequence of constitutionalism, is one of the turning points in the contemporary history of Iran. Despite the struggles of the constitutionalists, the output of the first Iranian constitution was to weaken the idea of monarchy and to pave the way for Reza Shah to gain power by creating an exceptional situation. The state of exception is a vacuum, indicating a kind of imbalance between politics and public and leverage rights. Whereby the holder of the monopoly of decision-making can concentrate power in his favor by removing legal obstacles and even the law itself. In such a situation, Reza Shah found the opportunity to gain the power. He had no legitimizing support to justify his monarchy, not only did he not turn his back on the constitution and abrogate it, but also, by stating his allegiance to the law, he sought to create an exceptional situation to cover the way for the suspension and consequent seizure of power. Thus, the question of this article is: Despite the constitution, how did the rise of Sardar Sepah to power from the Ministry of War to the monarchy go smoothly? It is hypothesized that Sardar Sepah, using the created emergency situation, Suspended the constitutionalizing of political. The method used in this research is descriptive-analytical based on historical data and the framework of Agamben's theory of exceptional situation.
ملخص الجهاز:
برپایۀ چنین مفروضی، پرسش این نوشـتار ایـن اسـت : «بـاوجود قـانون اساسـی مشـروطه ، مسـیرِ صـعود سردارسـپه در قـدرت از وزارت جنـگ تـا پادشاهی چگونه هموار شد؟» در پاسخ به پرسش پژوهش ، این فرضیه مطـرح است : «سردارسپه با استفاده از وضعیت اضطراری ایجادشده ، مشـروطه سـازی قدرت سیاسی را به تعلیق کشاند و راه خود را برای رسیدن به سلطنت ، سیطره بر زیست سیاسی شهروندان ، و فرمانبرداری آنان هموار کرد».
این اقدامات در شرایطی کـه در قـانون اساسی مشروطه ، چگونگی تغییر سلطنت پیش بی ین نشده بود، حکایت از این داشـت که وزیر جنگ ، نخست وزیر، و شاه بعدی، به خوبی با استفاده از تعلیق قانون توانسته است به خواسته هـای خـود بـرای کسـب و تمرکـز قـدرت ، جامـۀ عمـل بپوشـاند.
اگرچـه آگـامبن در تبیـین مفهوم زیست سیاست ، وام دار فوکو اسـت و در تحلیـل خـود، مفهـوم رادیکـالی از وضعیت سیاسـی مـدرن ارائـه داده و آن را وضـعیت وانهـادگی قـانونی و نهیلیسـم میداند (آگامبن ، ٢٠٠٩: ٨١)، بر این نظـر اسـت کـه کارهـای فوکـو در تبارشناسـی جنون ، مجازات ، پزشکی، جنسیت ، عملکردهـای بیولوژیـک ، دسـته بنـدی ، کنتـرل و نظارت بر بدن هـا در قالـب نـوعی سیاسـت زیسـتی و تشـخیص هویـت و مسـئله سلول های بنیادین تا سقط جنین و کلون کردن آدمی و تعویض اعضای بدن آدمـی و قاچاق اعضای ساخته شده از طریق فناوریهای زیستی ادامه و گسترش پیـدا نکـرده است (آگامبن ، ١٣٧٨: ١٦).