خلاصة:
یکی از راه های شناخت انسان بررسی روابط اوست. در فرهنگ های مختلف این روابط مورد بررسی قرار گرفته و متفکران مختلف در سنت های فلسفی و غیر فلسفی جوانب مختلف این روابط را کاویده اند. روابط به حصر عقلی در چهار حوزه قابل تحقیق اند که عبارتند از: 1) رابطه ی انسان با خدا؛ 2) با خود؛ 3) با سایر انسان ها و4) با طبیعت. از میان این روابط، رابطه انسان با خدا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ زیرا این رابطه حد و حدود و کم و کیف سایر روابط را مشخص و معین میکند. این روابط در ساحت های پنجگانه 1) عقیدتی – معرفتی؛ 2) روان (شامل احساس – عاطفی و هیجان)؛ 3) اراده؛ 4) گفتار و 5) کردار تحقق می یابند. در میان برجسته ترین متفکران غرب می توان از زیگموند فروید یاد کرد که راجع به همه روابط، به ویژه رابطه انسان با دیگران، نظر داده است. فروید با فرض نفی خدا، درباره رابطه با دیگران برمبنای نظریه عقدههای درونی و سایقهای جنسی می نگرد و سرکوب شدن آن را عامل بسیاری از ناهنجاری های بشر می داند. او با ذکر مثال ها و ارایه شواهدی، محدودیت در روابط جنسی را زمینهساز بروز بسیاری از معضِلات می داند. در سنجه این نظرات با قرآن به این نتیجه رسیدیم که به رغم یافتن شواهد معدودی در تصدیق نظر فروید قاعده در «رابطه با دیگران» تابع شرایط تربیتی است و بدون آن نمیتوان نظری را به عموم آدمیان تعمیم داد.
One way to get to know a person is to examine his relationships. These relationships have been studied in different cultures and different thinkers in philosophical and non-philosophical traditions have explored different aspects of these relationships. Relationships can be researched rationally in four areas, which are: 1) Man's relationship with God; 2) with yourself; 3) with other human beings and 4) with nature. Among these relationships, man's relationship with God is very important; Because this relationship determines the limits and limits and the quality of other relationships. These relations in five areas: 1) ideological-epistemological; 2) mental (including emotional) ; 3) will; 4) speech and 5) action are realized. Among the most prominent Western thinkers is Sigmund Freud, who commented on all relations, especially human relations with others. Assuming the negation of God, Freud views relations with others based on the theory of inner complexities and sexual orientations, and considers its suppression to be the cause of many human anomalies. He cites examples and evidence as evidence that sexual harassment is the cause of many problems. Judging by these views with the Qur'an, we came to the conclusion that despite finding little evidence to confirm Freud's view, the rule in "relation to others" is subject to educational conditions, and without it a theory cannot be generalized to the general public.
ملخص الجهاز:
نفی خدا و تفسیر مادیگرایانه پیش فرض رابطه با دیگران فروید اساساً خدا را ساخته ی ذهن بشر تلقی می کند و ریشه آن را در حیات کودکی جستجو می کند؛ به این صورت که فرزند از قهر پدر می ترسد و در عین حال می داند که او (پدر) می تواند از فرزند در برابر برخی حوادث حفاظت و صیانت نماید اما باز می داند که ممکن است .
فروید در رابطه انسان با دیگران بیشتر از همه چیز به رابطه جنسی پرداخته است و معتقد است که ایجاد محدودیت در این زمینه می تواند باعث بروز ناهنجاری های روحی- روانی شود.
نظر وی از این جهت با دیگران تفاوت دارد که آنان به طور اغلب بلکه قریب به اتفاق ، منع رابطه جنسی با محارم را قبول دارند، در حالی که فروید با استناد به برخی افسانه ها و اسطوره ها درصدد بر می آید تا زنای با محارم را برساخته عقده ها و تحولات روحی- روانی آدمیان تفسیر کند و اساساً این محدودیت را غیر عقلانی جلوه دهد.
همان : ١١١ فروید روابط مختلف به ویژه رابطه های فرزندان با والدین و بالعکس را بر اساس عنصر غریزه جنسی بررسی می کند و از این زاویه به موارد یاد شده می نگرد که موارد آن را به قرار زیر می توان یادآور شد: ١)کودکان تصور می کنند که پدرشان آنها را خواهد خورد.
قرآن برخلاف نظر فروید همه عشق ها و محبت ها را بر اساس اصل لذت مورد توجه قرار نمی دهد بر این باور است که آدمیان می توانند یکدیگر را بی هیچ توقعی دوست داشته باشند و حتی در این راه خود تا مرز فداشدن 2 جانشان برسانند.