خلاصة:
مکتب گنوسی از مهمترین مکاتب دینی-عرفانی سدههای اول پیشامسیحی و پس از آن است که شالودهای از بنیادیترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام الهیاتی خود دارد. اندیشههایی چون ثنویت، هبوط روح، معرفت شهودی و نظریۀ نجات و رستگاری. دراین مقاله تلاش شده تا ضمن تبیین ساختار کلی اندیشۀ گنوسی و چگونگی شکلگیری آن در مقام نحلهای فکری وتأثیرگذار، به مهمترین مبانی این مکتب در باب موضوعاتی چون معرفت و آگاهی باطنی گنوسی، خداشناسی و چشمانداز ثنوی حاکم بر هستی، انسان شناسی و خاستگاه دوگانۀ روحانی و مادی انسان، کیهان شناسی و ساختار مادی و ناپایدار جهان، فرجام شناسی و موضوع رهایش، نجات ورستگاری آدمی و نیز بحث اخلاقیات گنوسی و چارچوبهای عملی آن پرداخته شود و دیدگاههای کلی این مکتب، در باب موضوعات اساسی فکری و فلسفی آن روزگار مورد بررسی وتحلیل قرارگیرد.
he Gnostic school is one of the most important religious-mystical schools of the first pre-Christian and later centuries, which has the foundation of the most fundamental epistemological and philosophical ideas of that time in its theological system. Thoughts such as duality, the descent of the soul, intuitive knowledge, and the theory of salvation. This article tries to explain the general structure of Gnostic thought and how it is formed as an influential school of thought, to the most important principles of this school on topics such as Gnostic knowledge and esoteric consciousness, theology and the secondary perspective of existence, anthropology and dual spiritual origin. And human material, cosmology and material and unstable structure of the world, destiny and the subject of liberation, the salvation of human salvation, as well as the discussion of Gnostic ethics and its practical frameworks and the general views of this school on the basic intellectual and philosophical issues of the time. And be analyzed.
ملخص الجهاز:
دراین مقاله تلاش شده تا ضمن تبیین ساختار کلی اندیشۀ گنوسی و چگونگی شکل گیری آن در مقام نحله ای فکری وتأثیرگذار، به مهمترین مبانی این مکتب در باب موضوعاتی چون معرفت و آگاهی باطنی گنوسی، خداشناسی و چشم انداز ثنوی حاکم بر هستی، انسان شناسی و خاستگاه دوگانۀ روحانی و مادی انسان ، کیهان شناسی و ساختار مادی و ناپایدار جهان ، فرجام شناسی و موضوع رهایش ، نجات ورستگاری آدمی و نیز بحث اخلاقیات گنوسی و چارچوب های عملی آن پرداخته شود و دیدگاههای کلی این مکتب ، در باب موضوعات اساسی فکری و فلسفی آن روزگار مورد بررسی وتحلیل قرارگیرد.
در حقیقت ، این عنوان بر مکاتب و نحله های کهنی اطلاق میگردد که زیر اثر هلنیسم ٨ یا یونانیمآبی پس از اسکندر و نیز فلسفه یهودی-مسیحی از یک سو و الهیات ایرانی و زرتشتی از سوی دیگر، آمیزه ای از عقاید دینی و فلسفی ایران ، یونان ، بابل و بین النهرین ، شام و فلسطین و مصر و سرزمینهای مجاور این مناطق رادر خود جای داده و خود به گونۀ جریانی دینی و طریقۀ عرفانی گسترده ای در آسیای غربی معرفی گردید که گر چه آغاز آن به پیش از مسیحیت باز می گردد، اما شکل گیری کامل وگسترش و انتشار آن به سده های اولیۀ میلادی می رسد.
خاستگاه دوم انسان ، سرشت مادی و فلکی او است که خود به گونه ای آفریده و پرداخته شده که نه تنها تن و کالبد جسمانی او محصول آفرینش خدای صانع و آفریننده است ، بلکه بر اساس برخی متون گنوسی، روح ( جان حیوانی) او نیز ساختۀ دست خدایان فرودست و خالق جهان ماده و دررأس آنها دمیورژ می باشد ، هر چند که بارقه ای از نور الهی نیز در آن حضور دار(١٠٣-١٠٢ ,The Apocryphon of John ).