خلاصة:
از ویژگیهای شاهنامهی فردوسی این است که میتوان داستانهای آنرا از جنبههای مختلف و
دیدگاههای متفاوت تحلیل کرد. از جملهی این ویژگیها ارزشهای داستانی شاهنامه است. بر این
اساس, داستانهای شاهنامه از این قابلیت برخوردارند که میتوان عناصر داستان» همچون شخصیت
و شخصیت پردازی را در آنها مورد تحلیل و بررسی قرارداد.
شخصیتهای مخلوق فردوسی از قهرمانان قصههای کهن فاصله گرفته و به مرزهای شخصیت
به معنای آنچه در داستانهای امروزی مطرح است. نزدیک شدهاند. حکیم توس به مدد شیوههای
مختلف, درون داشتهها و ویژگیهای خلقی و روحی شخصیتهای داستانهایش را بر خواننده
آشکار میسازد و با این روش آنها را به حوزهی درک و لمس مخاطب نزدیک میکند.
با نظر به این موارد در مقالهی حاضر, شیوههای شخصیت پردازی فردوسی در داستان فرود مورد
بررسی قرار گرفته است. به طور کلی میتوان گفتء فردوسی هنرمندانه از شخصیت و شخصیت
پردازی که در داستان مقولهای بسیار مهم و اساسی است» سربلند بیرون آمده و شخصیتهایی
جذاب. عمیق و ماندگار خلق کرده است.
ملخص الجهاز:
حکيم توس به مدد شيوه هاي مختلف ، درون داشته ها و ويژگيهاي خلقي و روحي شخصيت هاي داستان هايش را بر خواننده آشکار ميسازد و با اين روش آنها را به حوزه ي درک و لمس مخاطب نزديک ميکند.
خواه اين نمايشــنامه ، فيلمنامه و منظومه از آثار واقعگرا باشــد، خواه از داســتان وهم و خيال (ميرصادقي، ذوالقدر ١٣٧٧ ص ١٧٥) همانند بســياري از شــخصيات هاي داستان هاي جنايي و يا قهرمانان فيلم ها که داراي قدرت يا ويژگيهاي خارق العاده اند که در جهان واقعي يافت نميشود و يا همانند شخصيت رستم در شاهنامه که فردوسي آنــرا طوري پرورانده که با وجــود پاره اي خصوصيات غير واقعي و افســانه اي مانند طول عمر، قدرت فوق بشــري و غيره داراي ويژگيهاي انساني چون خشم ، شهوت ، حرص و آز اســت .
در نهايت طبق آنچه در کتاب فرهنگ اصطلاحات ادبي آمده ميتوان گفت شــخصيت ها تشــکيل دهنده ي شاکله ي اصلي داســتان يا نمايشنامه هستند که با نشــان دادن جنبه هاي اخلاقي، احساسي و يا روشــنفکرانه از طريق اعمال و ياگفتگوها مورد نقــد خوانندگان خود قرار ميگيرند (٢٠٠٩٣٢.
( ميرصادقي،١٣٨٢،صــص ١٠٦-٩٧) اما فردوســي با شــخصيت پردازيهاي دقيق در داســتان هاي شاهنامه ، قهرمانان خودرا ازاين مطلق گرايي دور کرده است وازقهرمانان قصه هاي سنتي کهن فاصله گرفته و به مرز"شخصيت " در داستان هاي امروزي نزديک ميشــود و ميتوان آن ها را با معيارها و ويژگيهاي شــخصيت پردازي نوين ســنجيد وبررسي کرد.
در نتيجه ميتوان گفت ويژگي هايي چون ايستايي، سکون ، مطلق بودن و غيره که خاص قهرمانان قصه ها اســت در شــخصيت هاي مخلوق فردوسي کمرنگ شده و مختصات شخصيت هاي داستان هاي امروزي در وجودشان پديدار ميشود.