خلاصة:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی جهانهای متن در داستان «قضیۀ آقابالا و اولاده کمپانی لمیتد»، اثر صادق هدایت براساس انگارۀ جهانهای متن ورث (1999) در رویکرد شعرشناسی شناختی انجام گرفته است. این رویکرد پل جدیدی است که دنیای وسیع ادبیات را به علم زبانشناسی متصل میکند.
روش مطالعه: داده ها به روش کتابخانه ای از متن داستان مذکور گردآوری شده و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. نگارندگان در پی آن هستند که نشان دهند از این رویکرد چگونه میتوان درجهت شناخت لایه های زیرین کلام نویسنده بهره برد و اینکه هدایت در این داستان از انگارۀ جهانهای متن برای پیشبرد داستان چگونه و به چه میزان بهره برده است.
یافته ها: این اثر هدایت در زمرۀ آثار طنز اوست. بطور خاص، طنز هدایت طنزی است تلخ و نمیتوان بطور یقین ادعا کرد که مخاطب طنزش دقیقا چه شخص یا اشخاصی هستند، و مقاصد و اهداف خود را نه صراحتا، بلکه در طنز و با بهره گیری استادانه از اصول طنزنویسی بیان میکند.
نتیجه گیری: از انگارۀ جهانهای متن برای شناخت لایه های پنهان داستان و ذهن نویسنده میتوان بهره برد. هدایت در بین عناصر جهانساز از زمان «گذشتۀ ساده» در بین زمانها، عنصر «خانه» در بین مکانها، و از بین گزاره های نقش گستر از عنصر «روایی» و از بین جهانهای زیر شمول از «جهان معرفت شناختی» بیشترین بهره را برده تا سبب نفوذ کلامش در ذهن و روح مخاطب شود.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: The aim of the present study was to investigate the worlds of text in the story "Aghabala and Company Limited Child” written by Sadegh Hedayat based on Werth’s (1999) Text Worlds Theory in cognitive poetics approach. This is a new approach that connects the wider world of literature to linguistics.
METHODOLOGY: The data were collected by the library method from the above story, and analyzed using descriptive-analytic method. The authors seek to show how this approach can identify the underlying semantic layers of this story; and to what extent the writer has used this model to advance his story.
FINDINGS: This work of Hedayat is one of his humorous works. In particular, Hedayat’s humor is a bitter one, and it is certainly not possible to claim exactly who the audience of his humor is. Also, he expresses his intentions and goals not explicitly, but in humor and by masterfully using the principles of humor.
CONCLUSION: The results showed that the theory of text worlds is used to identify the hidden semantic layers of the story and the writer's mind. The findings also showed that among the world-building elements, Hedayat has mostly used “simple past tense" among different tenses, the element of the "house" among different places, and the element of "narrative" among function-advancing propositions, as well as the "epistemic sub-world" among those three sub-worlds in this theory to influence his words in the minds and souls of the audience.
ملخص الجهاز:
جهانهاي متن داستان «قضيۀ آقابالا و اولاده کمپاني ليميتد» اثر صادق هدايت براساس رويکرد شعرشناسي شناختي بهناز وهابيان ١، مسعود دهقان ٢*، ابراهيم بدخشان ٢، اکرم کراني 1 ١- گروه زبان انگليسي و زبانشناسي، واحد کرمانشاه ، دانشگاه آزاد اسلامي، کرمانشاه ، ايران .
عناصر جهان ساز در بند پنجم داستان زمان مکان شخصيتها اشياء (رجوع شود به تصویر صفحه) شخصيت اصلي ملاحق نظر است ، اما نه ملاحق نظر ابتداي داستان بلکه کسي که اکنون نويسنده از زمان گذشتۀ استمراري بهره ميگيرد تا خوشبختي وي را توصيف کند و نه زندگي يکنواخت و کسالت آور وي را.
عناصر جهان ساز در بند ششم داستان (رجوع شود به تصویر صفحه) بسامد زمان گذشتۀ بعيد فزوني يافته است و اين نشانۀ خوبي براي وضعيت موجود ملاحق نظر و خانواده اش نميتواند باشد؛ چراکه اين زمان بيانگر فاصلۀ زماني زياد بين افکار نويسنده و زمان حال موجود است .
عناصر جهان ساز در بند هفتم داستان (رجوع شود به تصویر صفحه) در اين بند حضور شخصيت ملاحق نظر در کنار سارا براي بيان تقابل و اختلاف نظر است .
گزاره هاي نقش گستر در بند هشتم داستان (رجوع شود به تصویر صفحه) گزاره هاي اين بند در خدمت توصيف آقابالا هستند و در جملۀ پاياني، نويسنده زبان آروزي ملاحق نظر و سارا ميشود.
epistemic sub-world بند ششم : در اين بند، جهان زيرشمول اشاره اي بيانگر اشاره به زمان آينده و نقل قول مستقيم است .
Introducing the authors Behnaz Vahabian: PhD student, Department of English and Linguistics, Kermanshah Branch, Islamic Azad University, Kermanshah, Iran.