خلاصة:
انسان بعد از مفارقت روح از کالبد و بدن جسمانی، در «برزخ» عالمی میان عالم دنیا و آخرت ادامه حیات میدهد. طبق گزارشهایی که از آیات و روایات به دست آمده وضعیت حیات مردگان در عالم برزخ به گونهای است که قادرند کلمات و اصوات اهل دنیا را در عالم قبر و برزخ بشنوند. در این میان وهابیان، که اصل تفکرشان برگرفته از اندیشه ابن تیمیه حرانی و محمد بن عبد الوهاب نجدی است، معتقدند: اموات هیچگونه ارتباطی با اهل دنیا ندارند و با برداشت نادرست از برخی آیات، مانند انّک لاتسمع الموتی (نمل: 80) و و ما انت بمسمع من فی القبور (فاطر: 22) اصل را بر عدم سماع اموات گذاشته و در مقابل دلایلی را که در کتاب و سنت مبنی بر سماع مردگان وجود دارد به معجزه و خلاف واقع حمل میکنند و گاهی هم به سند روایات ایراد می-گیرند، در حالی که خود ابن تیمیه و برخی دیگر از بزرگانشان این روایات را صحیح دانستهاند. این مقاله به صورت توصیفی و تحلیلی ادله وهابیت را نقد و بررسی کرده است. برین روی، پس از بیان و توصیف به تحلیل و نقد آنها پرداخته و مطالبی را از سلف صالح بیان کرده است که اثبات میکند برداشت وهابیت خلاف برداشت سلف است و آنان سماع موتی را پذیرفتهاند.
ملخص الجهاز:
در ايـن ميـان وهابيـان ، کـه اصـل تفکرشان برگرفته از انديشه ابن تيميه حراني و محمد بن عبد الوهاب نجـدي اسـت ، معتقدند: اموات هيچگونه ارتباطي با اهل دنيا ندارند و با برداشت نادرست از برخـي َآيات ، مانند )انک لاتسمع الموتي ( (نمل :۸۰) و )و ما أنت بمسمع مـن فـي القبـور( ٍ(فاطر:۲۲) اصل را بر عدم سماع اموات گذاشته و در مقابل دلايلي را که در کتـاب و سنت مبني بر سماع مردگان وجود دارد به معجزه و خـلاف واقـع حمـل مـيکننـد و گاهي هم به سند روايات ايراد ميگيرند، در حالي که خود ابن تيميه و برخي ديگر از بزرگانشان اين روايات را صحيح دانسته اند.
بسياري از مفسران اهل سنت و بعضي از علماي وهابيت کفـار را در هـر دو آيـه بـه «موتي» تشبيه کرده و گفته اند: چون روح ايمان در کفار وجود ندارد خداونـد آنهـا را بـه منزلـه ميـت قـرار داده اسـت (بلخـي، ۱۴۲۳ق ، ج ۳، ص ۳۱۷؛ تيمـي، ۱۴۲۵ق ، ج ۲، ص ۵۶۴؛ طبــري، ۱۴۲۰ق ، ج ۱۹، ص ۴۹۵؛ ج ۲۰، ص ۱۱۶؛ زجــاج ، ۱۴۰۸ق ، ج ۴، ص ۱۹۰؛ ابن ابيحاتم ، ۱۴۱۹ق ، ج ۹، ص ۲۹۲۱، ش ۱۶۵۸۱؛ ثعلبي، ۱۴۲۲ق ، ج ۷، ص ۲۲۲؛ جزايري، جـابر بـن موسـي ، ۱۴۲۴ق ، ج ۴، ص ۴۲؛ سـعدي، ۱۴۳۲ق ، ج ۱، ص ۵۱؛ قاســمي، ۱۴۱۸ق ، ج ۷، ص ۵۰۵؛ شــنقيطي، ۱۴۲۶، ج ۱، ص ۱۹۸؛ ايتيــوبي الولوي، ۱۴۳۶ق ، ج ۱۸، ص ۲۵۱،کتاب الجنائز؛ واحـدي، ۱۴۱۵ق ، ج ۳، ص ۳۸۴) و نميشود آنها را به امواتي که روح از بدنشان مفارقت کرده است تفسير کرد.