خلاصة:
اسطوره سیاوش از ابر داستانهای شاهنامه و یکی از زیباترین غم نامههای شاهنامه حکیم فردوسی ست که در بخش پهلوانی کتاب نقل شده است.
سیاوش عزیزترین پهلوان شاهنامه است که به سبب خوبی سرشت خود قربانی نبرد خیر و شر میگردد. این داستان دل انگیز ازآن جهت که ما را به یاد برخی قصص قرآنی میاندازد جالب توجه است. ازجمله قصه یوسف و زلیخا، گذر ابراهیم از آتش و داستان حضرت موسی.
سیاووش حاصل پیوند دختری زیبارو از تبار فریدون و خویشان گرسیوزبا کاووس شاه است، که طبق پیشبینی ستاره شماران زندگی پرفراز و نشیبی خواهد داشت.
سیاوش اهل سازش است و به هیچ وجه حاضر به خشونت نیست و جان خود را بر سر صفای روح میبازد. او که نماد پاکی و بی گناهی ست خلیل وار از آتش عبور میکند.
جستار حاضر داستان سیاوش را از جنبههای متفاوت به روش کتابخانه ای وتوصیفی بازگو میکند. در پایان داستان به نمایش بس تلخ از مظلومیت مرگ غم انگیز سیاوش معطوف میشود.
ملخص الجهاز:
سیاووش بی هیچ آسیبی به سلامت ازمیان کوه آتش بیرون میآید و خواهان بخشش سودابه از سوی شاه میشود تا از گناهش چشم بپوشد: هیونان به هیزم کشیدن شدند همه شهر ایران بدیدن شدند بصد کاروان اشترسرخ موی همی هیزم آورد پرخاشجوی نهادند هیزم دو کوه بلند شمارش گذرکرد برچون وچند (همان: 34) درادامه خبر لشکرکشی افراسیاب به مرزهای ایران میرسد.
ستاره شمر پس از مشاهده، اختر آن کودک را آشفته میبیند و سرانجامی پر از درد و رنج را برای او پیشگویی میکند: ستاره بر آن بچه آشفته دید غمی گشت چون بخت اوخفته دید بدید از بد و نیک آزار او به یزدان پناهید از کار او (همان: 10) شمهای از خشم رستم در سوگ سیاوش خشم رستم در ماتم دست پروردهاش (سیاوش) بسی هول انگیزست، تا آنجا که به حریم کاخ کیکاووس رفته و سودابه را گیسو کشان از حرم به دربار آورده و در برابر شاه به هلاکت میرساند: به درگاه کاووس بنهاد روی دو دیده پر ازآب و دل کینه جوی چو آمد به نزدیک کاووس کی سرش بود پرخاک و پر خاک پی تهمتن برفت از بر تخت اوی سوی خان سودابه بنهاد روی ز پرده به گیسوش بیرون کشید ز تخت بزرگیش در خون کشید به خنجر به دو نیم کردش براه نجنبید بر جای کاووس شاه (همان: 172) رستم آنگاه روی به توران مینهد و کشتاری هراس انگیز را میآغازد، خشم او پس از بچنگ آوردن سرخه پسر افراسیاب و از عاملان قتل سیاوش، در دستور کشتن او برسان سیاوش، شایسته درنگ است: (همان: 65) به سرخه نگه کرد پس پیلتن یکی سرو آزاد بد برچمن بفرمود پس تا برندش بد شت ابا خنجرو روزبانان ودشت بسان سیاوش سرش را زتن ببرّند و کرکس بپوشد کفن (همان: 180) فرزندان سیاوش ثمرهی ازدواج سیاوش با جریره دختر پیران ویسه، پسری ست بنام فرود که سرنوشتی غم انگیز همچون پدر دارد.
عشق شوم سودابه منجر به فرار او از ایران میشود و کاووس سبب اصلی روی آوردن سیاوش، به تورانیان و کشته شدنش به فرمان افراسیاب است.