خلاصة:
عنوان فراگیری که پیامبر اسلام(ص)برای دین خود به کار برده،طریقت فطری سهلگیر و مسامحتگزار است.این نامگذاری حاکی از آن است که چنین روحی در سرتاسر کالبد دین اسلام حضور دارد.تسامح را میتوان به حرکتی جهتدار و در عین حال ملایم در برخورد با جهتهای مغایر تعریف نمود.مبانی هستیشناختی،انسان شناختی،معرفتشناختی و ارزششناختی معینی،لایههای زیرساز شیوه تسامح در تربیت نبوی بوده است.مهمترین مبنای هستیشناختی این شیوه آن است که اصالت در هستی با رحمت است و خداوند آدمیان را برای نیل به آن آفریده است.در مبنای انسانشناختی میتوان از این موارد نام برد:نخست اینکه آدمی را درونمایه فطری، خود رو به سوی خدا دارد و چونان جسم ثقیل و خاموشی نیست که نیروی عظیمی برای کندن و راندن او به سوی خدا لازم باشد.اگر نیرویی لازم است تنها برای تغییر جهت و سو دادن به موجودی در حال حرکت است.سهل و آسان بودن طریقت نبوی از همینجا ناشی میشود.دوم اینکه آدمی با خطا و افتوخیز ملازم است و نمیتوان و نباید با او سخترویی نمود.سوم اینکه آدمیان به سنتهای اجتماعی خود خو میگیرند و این ضریبی از انعطاف را ایجاد میکند.در مبنای معرفتشناختی، نخست این نکته مطرح است که درست،درست است و نادرست،نادرست.تسامح به معنای آن نیست که با نادرست مجامله شود.دوم اینکه درست و نادرست در نظامهای اندیشهای درهم میتنند،بیآنکه درهم بیامیزند.از همینجاست که تسامح بر میخیزد و نمیتوان و نباید نظامهای اندیشهای مختلف را بالجمله طرد نمود،بلکه باید به مواجههای مرکب از جنبههای استقبال،گزینش و طرد روی آورد.سرانجام،در مبنای ارزششناختی،این نکته قابل ذکر است که شیوه تسامح،از زیبایی و شکوه ویژهای برخوردار است و از زشتیها و نفرت برانگیزیهای تصلب سختگیرانه و نیز بیمبالاتی سهلانگارانه به دور است.ازاینرو،پیامبر در رویارویی با مخالفان،به زیبایی به چالش برمیخواست و به هنگامی که سخن با آنان به جایی نمیرسید،به زیبایی از آنان فاصله میگرفت و به هنگام تنهایی و در قلب خویش،با خیال آنان نیز تسامح میورزید و از آنان به زیبایی درمیگذشت.
ملخص الجهاز:
شیوه تسامح و مبانی آن در تربیت نبوی >دکتر خسرو باقری* >چکیده عنوان فراگیری که پیامبر اسلام(ص)برای دین خود به کار برده،طریقت فطری سهلگیر و مسامحتگزار است.
در نوشته حاضر،یکی از شیوههای پیامبر(ص)مورد بررسی قرار گرفته است که از آن به عنوان شیوه تربیتی تسامح یاد میشود.
چنانکه در احکامی چون امر به معروف و جهاد ملاحظه میشود،اما روح کلی آئین پیامبر(ص)مهر و رحمت است؛چنانکه خداوند،خود نیز ضمن اینکه غضب میورزد و انتقام میکشد(منتقم)،اما این امر نهتنها مغلوب رحمت اوست،بلکه خود از روی رحمت و برای رحمت است.
در مشی پیامبر(ص)نیز هرگز تسامح به این معنا آشکار نشده است که وی در پذیرش سخن دست یا رد سخن نادرست تردید کند و یا بخواهد آنها را در ردیف هم بنشاند.
ملاحظه آنچه گذشت نشان میدهد که پیامبر(ص)نهتنها تسامح را چون شیوهای اساسی در مشی تربیتی و انسانسازی خود به کار میگرفته است،بلکه این شیوه بر لایهها و مبانی مختلف هستیشناختی،انسانشناختی،معرفتشناختی ارزششناختی استوار بوده است.
بر این اساس،نهتنها ضرورت دارد که پیروان پیامبر(ص)جایگاه روشن و مشخصی برای شیوه تسامح در کل منظومه تربیتی خود باز کنند،بلکه اگر میخواهند چنین کنند باید در اندیشه فراهمآوردن مبانی مذکور در لایههای زیرین این منظومه تربیتی باشند.
هرچند که فرد میتواند از محدوده اجتماعی نخست خود،بسی فراتر رود،اما این امر به ضرورت رخ نمیدهد و در اصل،رخ دادن آن نیز به مقامی دیگر از جریان تربیت مربوط میشود و تا جایی که به شیوه تسامح مربوط میشود،نظردوختن به محدوده اجتماعی مزبور و فروکاستن سطح انتظارات برحسب آن،مهم و اساسی است.