خلاصة:
محدودیت عامل سرمایه و وضعیت اقتصادی کشورمان این تفکر را القا میکند که سرمایهگذاری باید در فعالیتهای مهم محرک اشتغال و با ضریب اشتغالزائی بالا صورت گیرد،لذا به منظور هدایت مطلوب سرمایه و پیشبینی میزان فرصتهای شغلی حاصل از آن و نیز استفاده از آن در برنامه ریزیها باید نحوه تأثیرگذاری سرمایه بر ایجاد اشتغال در بخشها و فعالیتهای مختلف معین و مشخص باشد.
روش تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش اقتصادسنجی الگوی خود بازگشتبرداری VAR صورت گرفته و از دادههای سالهای 81-1345 در قالب سریهای زمانی استفاده شده است.
نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد،متغیرها در کلیه بخشها شرایط آزمون همگرائی را دارا بوده و ارزش افزوده نسبت به سرمایه اهمیت نسبی بیشتری در توضیح تغییرات در اشتغال را داشته است گرچه دو متغیر(سرماه و ارزش افزوده)در بلندمدت توانستهاند درصد بیشتری از تغییرات اشتغال را در مقایسه با دوره کوتاهمدت توضیح دهند.
ملخص الجهاز:
"پایائی متغیرها در تشخیص پایائی با استفاده از نمودار در برخی موارد نمیتوان به صراحت قضاوت کرد لذا پایائی متغیرهای سری زمانی به صورت آماری مورد آزمون واقع میشود؛برای این منظو از آزمون ریشه واحد یکی-فولر2استفاده شده و نتایج حاصل از این آزمون به شرح ذیل است: جدول(2)نتایج حاصل از آزمون ریشه واحد دیکی فولر برای پایایی متغیرها در تفاضل مرتبه اول (به تصویر صفحه مراجعه شود) ماخذ:محاسبات محقق در ابتدا با توجه به اینکه آماره به دست آمده ADF ،برای سه متغیر سرمایه،اشتغال و ارزش افزوده در هر سه بخش،در سسطح بیشتر از مقادیر بحرانی مک کینون بوده لذا فرضیه H0 مبنی بر وجود ریشه واحد رد نمیشود یعنی هیچ کدام از متغرها در سطح پایا نیستند لذا باید آزمون ریشه واحد با گرفتن تفاضل مرتبه اول از متغیرها انجام شود.
باتوجه به آزمون تجزیه واریانس میتوان گفت که اهمیت نسبی سرمایه برای توضیح تغییرات در اشتغال در همه بخشهای اقتصادی از دوره کوتاهمدت به سمت بلندمدت صعودی است اما با توجه به جداول هرکدام از این بخشها مشخص م شود که به ترتیب تاثیر سرمایه در اشتغالزایی بخش کشاورزی بیشتر از دو بخش دیگر و بخش صنعتومعدن بیشتر از بخش خدمات بوده است."