خلاصه ماشینی:
"چالشها و مواضع جدید ایالات متحده آمریکا جهت نفوذ در منطقه هارتلند جدید و کنترل روسیه،چین و ایران،بعد از فروپاشی انقلاب لالهای قرقیزستان در آوریل 2010 چیست؟ به نظر میرسد با سقوط باقیاف و فروپاشی انقلاب لالهای قرقیزستان،عواملی همچون به وجود آمدن فرصت برای گروههای اسلامی قرقیزستان جهت مبارزه با حضور نظامی آمریکا در کشورشان، بیاعتمادی افکار عمومی قرقیزستان به آمریکا به دلیل اولویت نظامیگری بر دموکراسیخواهی برای این کشور و جهتگیری بیشتر دولت جدید قرقیزستان به روسیه،آمریکا را در اهداف خود در منطقه هارتلند جدید؛یعنی نفوذ در حوزه خلیج فارس-خزر و همچنین کنترل روسیه،چین و ایران،با چالش مواجه نموده باشد و این کشور را به اتخاذ مواضع جدیدی متمایل نموده و یا بنماید.
اشغال افغانستان از دو جهت،یکی موقعیت ژئوپلیتیکی و دیگری فراهم نمودن زمینه نفوذ در آسیای مرکزی به بهانه مقابله با تروریسم و جلوگیری از گسترش آن به این حوزه این فرصت را در اختیار این کشور قرار داد تا حضور خود را در حوزه خزر-خلیج فارس افزایش و متعاقبا از توانایی تحت فشار قراردادن رقبای خود به خصوص روسیه،چین و ایران برخوردار گردد.
اما با فروپاشی انقلاب لالهای قرقیزستان،پایههای این نفوذ به دلایلی همچون مخالفت گروههای اسلامگرای قرقیزستان با حضور آمریکا در کشورشان و متعاقبا افغانستان،اولویت نظامگری به جای دموکراسیخواهی برای آمریکا و بیاعتماد شدن مردم قرقیزستان نسبت به این کشور و جهتگیری بیشتر دولت جدید قرقیزستان به روسیه،سست و لرزان شده و این کشور را با چالشهایی همچون عدم دسترسی به پایگاه ماناس و به عبارتی،چالشهای نظامی در افغانستان و چالشهای راهبردی جهت کنترل رقبا مواجه نموده است و آن را به اتخاذ مواضع مختلفی برای فائقآمدن بر این چالشها وادار نموده و یا خواهد نمود."