چکیده:
ابطال گرایی پوپر نظریه ای درباره روش شناسی علمـی و معیـاری بـرای جداسـازی گزاره های علمی از غیرعلمی است که برخلاف روش استقرایی با تکیه بـر بـداهت روان شناختی گزاره های مشاهدتی و به اصطلاح پایه در پی اثبات صدق قطعـی یـا حتی غیرقطعی و احتمالاتی نظریه های علمی نیست . از این رو نظریه ها همـواره در حد حدس و گمان باقی می مانند. اما اگرچه آنها حدس هایی قطعا صادق یا احتمـالا صادق نیستند، می توانند گمان هایی تقریبا صادق باشند. مفهوم "صدق تقریبـی " یـا "تقرب بیشتر بـه صـدق " پیونـدی تنگاتنـگ بـا مسـئله تقویـت گزاره هـا و درجـه واقع نمایی یا حقیقت نمایی و پیشرفت علمی دارد. این اندیشه نیز دست کم مسـتلزم پذیرش آموزه مطابقت صدق و واقع گرایی درباره وجود عالم و هویات علمی مستقل از اذهان آدمیان است . اما منتقدان مدعی اند ابطال گرایی و واقع گرایی علمی پوپری با یکدیگر ناسازگارند و عملا یکی قربانی دیگـری مـی شـود. برخـی واقـع گرایی را درنهایت بیشتر با اثبات گرایی سـازگار مـی داننـد و گروهـی دیگـر ابطـال گرایی را مستلزم نفی ذات گرایی و درنتیجه مستلزم ابزارگرایی ناواقع گرایانه می پندارند. تبیین این مدعاها هدف جستار کنونی است .
خلاصه ماشینی:
در ایـن صـورت چـرا بایـد ایـن اصـل را بپذیریم و کدام دلیـل عقلانـی پـذیرش آن را ایجـاب می کنـد؟ اگـر بـا توجـه بـه اینکـه خـود اصل استقرا گزاره های کلی اسـت بگـوییم صـدقش را تجربـه نشـان داده اسـت ، بـاز بـه نقطـه آغـاز بـر می گـردیم و همـان پرسـش و مشـکل پـیش می آیـد؛ زیـرا بـرای اثبـات اصـل کلـی استقرا باید بـه اسـتنباط هـای اسـتقرایی دیگـر روی آوریـم کـه خـود بایـد بـه اصـل اسـتقرای قوی تری متکی باشد.
دســته نخســت در معرفت شناســی علمــی پـوپری نقـش درخـوری ندارنـد؛ زیـرا مسـئله اسـتقرای هیـوم آشـکارا نشـان داده اسـت کـه دست یابی به هر انـدازه گزاره هـای وجـودی حقیقـی مؤیـد یـک گـزاره کلـی حقیقـی هرگـز از صدق یـا حقانیـت آن نظریـه خبـر نمی دهـد و بـه اصـطلاح آن را توجیـه نمی کنـد.
(. Ibid) پرسش مهم در اینجا این است که اگـر اثبـات گرایی یـا توجیـه گرایـی پوزیتیویسـتی مبتنـی بـر مشـاهده گرایـی روان شـناختی نمی توانـد مبنـایی منطقـی و تردیدناپـذیر بـرای صـدق و راسـتی نظریــه های علمــی فــراهم کنــد و قراردادگرایــی فراگیــر اهــل مواضــعه و قــرارداد نیــز آن نظریـه ها را از عینیـت و واقـع گرایی بـی بهـره می سـازد، چگونـه قراردادگرایـی پـوپری دربـاره گزاره هــای پایــه بــه عینیــت و واقــع گرایی نظریــه های علمــی می انجامــد و آنهــا را از گزنــد تردیدها و شکاکیت هـای ویرانگـر دور می سـازد؟ ایـن مسـئله بـرای پـوپر مهـم اسـت .