چکیده:
رهیافت های متعدد و متفاوتی در علوم انسانی و علم سیاست برای فهم پدیده بیداری اسلامی و تحولات سیاسی اجتماعی خاورمیانه و شمال افریقا وجود دارد.
یکی ا رهیافت های موجود که به طور مرتب از سوی صاحب نظران مغرب زمین از آن استفاده می شود، رهیافت رفتارگرایی یا اثبات گرایی است. هدف این نوشتار آن است که اولا ظرفیت و توانایی این رهیافت برای اثبات ماهیت بیداری اسلامی و ا سلامی تحولات بررسی شود. ثانیا تحولات جاری از منظر این رهیافت ادراک شود و در واقع با نحوه درک صاحب نظران غربی آشنایی ایجاد شود. به رغم کیفی و روحانی بودن پدیده بر مبنای «مقبولات» دیگران ، ماهیت اسلامی تحولات را با استناد به شواهد عینی می توان نشان داد. آشنا با اویه دید سپاسگزاران غبی و رهیافت پویتویستی به بیداری اسلامی ما را به نحوه واکنش علمی تر به کنش آنان راهنمایی می کند.
Today in the fields of the humanities related to politics and the political science، various approaches can be seen which have developed in the last few decades، depending on the attitude of human beings toward the universe; approaches such as positivism، behaviorism، structuralism، functionalism، critical rationalism or Frankfurt School، hermeneutics، phenomenology، historicism، rational selection، feminism and institutionalism. From the viewpoint of positivism، Islamic awakening، which has occurred in the Middle East and the Islamic countries، has accelerated the process of formation of an Islamic Middle East، and has developed Islamic resistance. Also، this remarkable phenomenon has led to the collapse of Arabian NATO and put the Zionist regime in a state of crisis of identity and survival، and inability to manage its affairs. This phenomenon has decreased the power of the US in the region and brought about changes in the security arrangements of the region.
خلاصه ماشینی:
ضعف و ناکارآمدی برخی دولت های ملی منطقه در هدایت و توسعه ملت های خود، در کنار عواملی نظیر بحـران هویـت ، بحـران مشروعیت و جانشینی ، سوءاستفاده از قـدرت و سـرکوب هـای گسـترده ، فقـدان جامعه مدنی قوی و نخبگان مستقل ، تضاد طبقاتی و ضـعف نظـامی ، بـه عنـوان معضلات ساختاری ریشه دار در میان برخی کشورهای خاورمیانه موجب شده تـا نه تنها توان مقابله مقتدرانه دولت هـا و ملـت هـای اسـلامی منطقـه بـا حضـور و مداخله گسترده بیگانگان از آن ها سلب شود، بلکه این دولت های ضعیف خود به عنوان عوامل تشدید بحران عمل کرده و زمینه ساز مداخلات فزاینده قدرت هـای بزرگ در منطقه خاورمیانه گردند.
رشد و توسعه وسایل ارتبـاط جمعـی و تکامـل شیوه های تبلیغ اسلام بر اثرجهانی شدن : اگر جهـانی شـدن را بـه مثابـه پایـان جغرافیا به حساب بیاوریم ، حذف جغرافیا در بسیاری از حوزه های تعـاملی ماننـد رسـانه ، فرهنـگ و اقتصـاد و ارتقـای آگـاهی سیاسـی را باعـث شـد ارتباطـات اسلام گرایان تسهیل و تردد آن ها ممکن شود و رسانه های جمعی فـرا منطقـه ای به جریان سازی اسلام گرایان کمک کنند، علاوه بر آن ، تحریم های اعمالی غـرب به علت چند قطبی شدن عرصه بین المللی در قبال اسلام گرایـان بـی اثـر شـد و تغییر اولویت در سیاست های اولویت دار جهانی و گرایش به صلح ، حقوق بشـر و محیط زیست بستر دوگانه ای شد تـا اسـلام گرایـان نیـز بتواننـد از فرصـت هـای احتمالی آن برای اثبات فشار و سرکوب دولت های دیکتاتور متحد غـرب و رژیـم صهیونیستی استفاده کنند.