چکیده:
پرهیز از نسبیت اخلاقی و فراهم کردن مقدمات تربیت اخلاقی یکی از مهم ترین دغدغه های اندیشمندان در حوزه اخلاق است. دو نظریه اعتباریات و واقع گرایی درمورد بایدهای اخلاقی، در میان اندیشمندان مسلمان مطرح است که هر یک به گونه ای درصدد است بر مسئله نسبیت اخلاقی فایق آید. به نظر می رسد تلاش برای تبیین باید های اخلاقی و نشان دادن واقع نمایی آن راه حلی ساده تر و روشن تر برای رسیدن به مطلق گرایی در اخلاق است. در این راستا سه نظریه «ضرورت بالغیر»، «ضرورت بالقیاس الی الغیر» و «الزامات نفسانی» از سوی اندیشمندان معاصر بیان شده است. هدف ما در این نوشته پس از تبیین این دیدگاه ها آن است که مشخص کنیم مصداق و مطابق «باید»ها و «ضرورت»های اخلاقی چیست و مهم ترین نظریه های مطرح در این مسئله کدام است؟ بدین منظور پس از تبیین سه نظریه مطرح و ارزیابی آن به این نتیجه دست یافتیم که اولا انتساب نظریه «ضرورت بالغیر» به دکتر حائری یزدی صحیح نیست و دوم آنکه «باید اخلاقی» حاکی از «ضرورت بالقیاسی» است که بین مطلوبیت فعل اخلاقی و مطلوبیت نتیجه آن وجود دارد.
Avoiding the ethical relativism and providing the preparations of ethical education are among the most important concerns of scholars in the field of ethics. Two theories of i`tibariat and realism about ethical cases of ought to are discussed among Muslim scholars each seeking to overcome the problem of ethical relativism. It seems that attempts for illustrating the ethical cases of ought to and for showing its reference to reality are easier and clearer solution for absolutism in ethics. In this regard, three theories of “necessity by the other”, “necessity with regard to the other” and mental “obligations” have been proposed by contemporary scholars. After explaining these viewpoints, the paper aims at determining the evidences of the ethical cases of “ought to” and “obligationss” as well as the most important theories proposed about this problem. For this purpose, after explaining the mentioned theories and evaluating them, we concluded that attributing the theory of necessity by the other to Dr. Ha’eri Yazdi is incorrect while it is an ethics suggested by “necessity with regard to the other” that is existed between desirability of ethical action and desirability of its result.
خلاصه ماشینی:
ازاینرو پرسشهای اصلی ما عبارت است از: مصداق و مطابق «باید»ها و «ضرورت»های اخلاقی چیست؟ مهمترین نظریههای مطرح در این مسئله چیست؟ استدلال هر یک کدام است؟ شباهت و تفاوت آنها چیست و نقاط ضعف و قوت هر یک کدام است؟ بر همین اساس دیدگاه سه تن از اندیشمندان معاصر درمورد حقیقت بایدهای اخلاقی را تبیین و مقایسه کرده، مورد نقد و بررسی قرار میدهیم و در انتها به جمعبندی و نتیجهگیری میپردازیم.
(همان: 90) بر این اساس از دیدگاه مرحوم حائری دو نوع بایستی وجود دارد که نوع اول آن مربوط به خیر و شرهای بالذات و بالغیر است که حاکی از شدت و اهمیت هستی آنهاست و نوع دوم آن مربوط به خیر و شرهای بالقیاس است که زیربنای بایدهای اخلاقی به شمار میرود.
افزون بر این، حتی اگر بپذیریم این عبارت نشان میدهد که بایستی اخلاقی حاکی از ضرورت بالغیر است، باز هم نمیتوان به آن استناد کرد؛ زیرا در این بین باید به سایر جملات ایشان نیز مراجعه کرد که از دیدگاه نگارنده همه آنها بیانگر ضرورت بالقیاس است.
در پاسخ به این اشکال باید گفت اینکه موطن و محل ضرورت اخلاقی با ضرورت بالغیر متفاوت است، امری است مقبول که مورد توجه خود مرحوم حائری نیز بوده است، اما این امر خللی به دیدگاه ایشان نمیرساند.
در پاسخ میتوان گفت اولا ضرورت بین علت اعدادی و معلولش نیز وجود دارد و ثانیا حتی اگر چنین نباشد، از دیدگاه استاد مصباح عنصر اصلی و حقیقت باید اخلاقی چیزی جز میل فاعل (علت غایی انجام فعل) نسبت به نتیجه نیست.