چکیده:
سندبادنامه از یادگارهای برجای مانده از روزگار اشکانی و ساسانی است و در دوره نوح بن نصر سامانی، به قلم
ابوالفوارس فناروزی از پهلوی به پارسی ترجمه شده است. رودکی سمرقندی و ازرقی هروی نیز این کتاب را به رشته نظم
پارسی کشیدهاند، که تاکنون اثری از آنها در دست نیست. کتابی که اکنون به نام سندبادنامه در دست است و به نثر مصنوع و
متکلف نگارش یافته، پیراسته و تحریر ظهیری سمرقندی، از نویسندگان سده ششم هجری است. سندبادنامه در سال
1948 م به اهتمام، تصحیح و حواشی احمد آتش در استانبول (چاپخانه وزارت فرهنگ) انتشار یافت و در سال 1381 نیز
به تصحیح دکتر محمد باقر کمال الدینی در تهران (مرکز نشر میراث مکتوب) به چاپ رسیده است. در چاپ اخیر، چندی
از واژهها نادرست ضبط شده و گوینده برخی ابیات فارسی مشخص نگردیده، که در این گفتار به آنها اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
"برپایه آنچه در دیباچه سندبادنامه آمده است، نخست بار ابوالفوارس فناروزی این کتاب را به فرمان شهریار ایراندوست و ادب پرور سامانی، نوح نصر، از پهلوی به پارسی برگردانیده است.
بیتهایی پراکنده که از پیر و پدر سخن پارسی، رودکی، در فرهنگها به گواه واژههای کهن آورده شده است و به پارهای از داستانهای سندبادنامه باز میگردد، گویای آن است که این سخنور، پیش از فناروزی سندبادنامه را، شاید برپایه برگردانی تازی از آن، در پیوسته بوده است.
1 به هر روی، کتابی که با نام سندبادنامه اکنون در دست است، نوشته ظهیری سمرقندی است، از نویسندگان سده ششم هجری، او سندبادنامه خویش را بر پایه کتاب فناروزی نوشته است که در چشم وی به شیوهای ساده و بی پیرایه و بی بهره از زیورها و ترفندهای ادبی نوشته شده بوده است؛ از این روی، او میکوشد که آن را دیگربار به شیوهای برساخته و نگارین بنویسد و بدین گونه، کتاب را از افتادن در مغاک فراموشی و نابودی برهاند.
اگر ظهیری در دام واژهپردازی یا آنچه خود آن را «مشاطگی عروس سخن» میخواند نمیافتاد و آرایههای برساخته و برونی را در آراستن این دلارای دلارام به کناری مینهاد و میکوشید که از نغزیها و زیباییهای درونی و سرشتین زبان پارسی بهره ببرد که شکر است و در آفرینشهای ناب و نژاده ادبی از هرزبان تواناتر و خوشتر، بی گمان اثری نیک جان آویز و دلانگیز میآفرید که همواره تری و تازگی خویش را پاس میداشت و امروزیان نیز آن را به شور و شرار میخواندند و از آن، کامه و بهره هنری بر میگرفتند."