خلاصه ماشینی:
"بدوا سه تن از این دانشجویان ــ یکی از آنها دکتر حبیبی بود ــ تصمیم گرفتند تا در کنفرانس سالانه سازمان جهانی دانشجویان که در پراگ (چکوسلواکی سابق) تشکیل شده بود شرکت کرده و مشروعیت حقوقی سازمان دانشجویان ایرانی خارج از کشور را که تحت نفوذ تودهایها و سوسیالیستها بود به عنوان زبان و سخنگوی جنبش دانشجویی داخل کشور که در اکثر دانشگاهها از نفوذ تودهای خارج شده بود، مورد تردید و اعتراض قرار داده و زیر سؤال ببرند؛ چون در کنگره پراگ اعلام شده بود فقط سازمانهایی حق شرکت در این کنفرانس را دارند که نماینده رسمی جنبش دانشجویی داخل کشورشان باشند.
در این دوران امام خمینی(س) هم به عراق تبعید شده بودند و بچه مسلمانها احساس میکردند که سازمان کنفدراسیون ایرانی که هدف اصلی آن مبارزه برای آزاد کردن کشور از رژیم وابسته به امپریالیسم جهانی بود، به سازمانی تبدیل شده که رنگ و بوی ایدئولوژیک گرفته و در اختیار گروههای مارکسیستی مختلف قرار دارد.
به این دلیل که کنفدراسیون دیگر محل برخورد احزاب و گروههای چپ و سوسیالیستی شده و خصلت صنفی سیاسی دانشجویی آن کمرنگ شده بود و همه این تحولات موجب شد که جنبش دانشجویان مسلمان خارج از کشور، در مقابل کنفدراسیون و سازمانهای مارکسیستی ایرانی قدرت زیادی پیدا کند.
واقعا برای ما سؤال است که آرشیو اتحادیه کجا رفت؟ مجموعه اسناد انجمنهای اسلامی که در آن تاریخچه جنبش دانشجویی خارج از کشور، ارتباط با جنبشهای انقلابی، ارتباط با احزاب و گروههای انقلابی جهان گردآوری شده بود، چه شد؟ این مجموعهای بود که باید از آن محافظت میشد."