چکیده:
از نظر کرکگور، اخلاق در مرحلۀ دینی ـ که سومین مرحله از مراحل زندگی است ـ محقق میشود و مؤلفۀ اصلی آن، تسلیم در برابر امر مطلق دین است. ارزشهای عام، کلی و عقلی در اخلاق، اعتباری ندارند. اخلاق از نظر اشاعره با مؤلفۀ حسن و قبح و تکلیف دینی، الاهی و شرعی، از حسن و قبح و تکلیف ذاتی و عقلی، دوری میجوید. از این رو، در اخلاق کرکگور و نیز در اخلاق اشاعره، عقل جایگاهی به منزلۀ معیار اخلاق، معرفت اخلاقی، الزام اخلاقی و انگیزش اخلاقی ندارد؛ و این مراتب، کاملا در اختیار دین است. این مقاله ضمن نشان دادن اخلاق دینی کرکگور و اشاعره، اختلافهای آنها را نیز در این رویکرد مشترک بیان میکند. اشاعره از بدو امر، دلالت و حکم اخلاقی را از دین میگیرند؛ اما کرکگور در اصل برای عقل، دلالت و حکم قائل است، اما امر مطلق دین، باعث میشود دلالت و حکم عقل به تعلیق درآید؛ همچنین بر خلاف آنکه کرکگور مفاهیم ارزشی و الزامی اخلاق را با عقل درمییابد، اخلاق اشاعره، حتی در ساحت معنا و مفاهیم اخلاقی نیز به دین وابسته است.
خلاصه ماشینی:
"د. دلیل از راه نسبی و اضافی بودن حسن و قبح: اگر حسن و قبح افعال، ذاتی آنها بود، دیگر به اختلاف زمانها یا مصلحتها تغییر نمیکرد و حکم عقل دربارۀ آنها پیوسته یکسان بود، در حالی که اینگونه نیست؛ بلکه حسن و قبح نسبی و اضافی است؛ مثلا دروغ اگر مصلحت مهم و راجحی داشته باشد، نه تنها قبیح نیست، بلکه حسن است (اشعری، 1408، ص 116ـ117).
دلیل از راه نتیجۀ نفی شرع: حسن و قبح عقلی، به نفی شرع میانجامد؛ چون اگر حسن و قبح، عقلی باشد و عقل انسان توان تشخیص هر آنچه خوبی و بدی است داشته باشد، چطور میتوان گفت انسان به مفاد شرع اعتقاد دارد؛ چراکه او به مفاد عقل خویش اعتقاد دارد نه به شرع، به ویژه این که اگر تعارضی میان تشخیص عقل و شرع در حسن و قبح پیش بیاید و عقل دارای قدرت تشخیص دانسته شود، قطعا داوری میکند.
از این رو اشاعره پیش از ورود شرع و دعوت رسول، هیچ چیز را بر انسان واجب یا حرام نمیدانند و پس از بعثت انبیا و شرایع الاهی همه را مکلف میشمارند و معتقدند حکم اعمال کسی که دعوت به او نرسیده است، واجب یا حرام نیست، مستحق ثواب یا مستوجب عقاب نیز نیست (بغدادی، 1401، ص 24ـ25).
عقل کرکگور در ساحت اخلاق، دلالت کامل و مستقلی دارد و میتواند حکم و الزام هم داشته باشد؛ ولی به حکم حاکم برتر که امر خدا و دین است، به تعلیق در میآید یا به تعبیر خود کرکگور امر مطلق (امر الاهی) امر کلی (قاعدههای عام اخلاقی) را از اعتبار ساقط میکند."