چکیده:
نوشتار حاضر بر اهمیت مسئلهیابی جایگاه دین در روابط بینالملل تأکید مینماید که به منزله مقدمهای برای دستیابی به علمی اجمالی در مباحث مربوط به دین در روابط بینالملل میباشد. از جمله این مقدمات، تبیین چگونگی حذف و به حاشیه رانده شدن دین از روابط بینالملل، ارائه تعریفی دقیق و روشن از هر دو مفهوم، و ماهیت رابطه میان دین و روابط بینالملل؛ موانع نظریهپردازی تئوری دینی روابط بینالملل میباشد که در این مقاله به طور مختصر به آنها پرداخته میشود. این مقاله بر این فرضیه استوار است که پیش از تئوریسازی در باب نقش و جایگاه دین در روابط بینالملل میبایست مسئلهیابی این امر صورت پذیرد تا با در نظر گرفتن تمامی جوانب آن، امکان تحقق نظریهای دینی (اسلامی) فراهم آید. از آنجا که مفروض اصلی روابط بینالملل مدرن بر پایه مبانی سکولاریسم است، لذا فهم رابطه دین و روابط بینالملل، مترتب بر کشف رابطه دین و سکولاریسم است. به دیگر بیان با تحدید مفاهیم دین و روابط بینالملل، و فهم رابطه دین و سکولاریسم میتوان چارچوب روشنی برای فهم ارتباط دین و روابط بینالملل به دست داد.
خلاصه ماشینی:
"پرسشهایی همچون چگونه و تحت تأثیر چه عواملی دین به حاشیه روابط بینالملل رانده شد؟ آیا روابط بینالملل کنونی واقعا سکولار است و مؤلفههای دینی نقشی در تنظیم آن ندارند؟ آیا سکولاریسم واقعا توانسته در روابط بینالملل، دین را به حاشیه براند؟ و پس از آن نوبت به پرسشهای دیگری از این قبیل میرسد؛ کارکرد دین در روابط بینالملل امروزی چیست؟ آیا میتواند همچون مدرنیته به مثابه نخ تسبیحی، تمامی نهادهای موجود در سیاست بینالملل کنونی را به هم پیوند دهد؟ آیا مراد از دین، کلیت دین است که بایستی در تنظیم روابط با جهان پیرامون چراغ راه تصمیمسازان باشد؟ و یا اینکه مراد یک کنشگر دینی است که دولتهای دینی، نمایندگی آن را بر عهده دارند؟ آیا میتوان بر اساس دین اسلام، تئوری خاصی برای تعیین نوع نگاه به جهان پیرامونی تدوین کرد؟ و...
اسپوزیتو نیز بر این باور است که نه تئوری توسعه و نه تئوری روابط بینالملل، دین را به عنوان یک متغیر مهم برای آنالیز سیاسی در نظر نمیگیرند؛ زیرا تئوریهای روابط بینالملل، اینگونه فرض میکنند که دین در روند خلق حکومت مدرن خصوصی شده و بنابراین از قلمرو قدرت و اختیار در جوامع مدرن حذف شده است.
313 در هر صورت میتوان گفت که با روندی که دین در عرصه اجتماعی و بینالمللی جوامع امروزی به خود گرفته است، شاید قابل پیشبینی باشد که در آیندهای نه چندان دور دین به عنوان شکل دهنده روابط بینالملل تبدیل گردد و بسیاری از تئوریها و پیش فرضهای مدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون مورد اشکال و طرد قرار خواهند گرفت.
Religion and international relations theory, Columbia university press Bruce, ibid, 149."