چکیده:
عقل و وحی، بر پایه نگرش توحیدی، دو امر سازگار تلقی شده اند؛ زیرا هر دو از منبع واحد نشات یافته اند که جامع تمام صفات کمال است. فلاسفه مسلمان با این باور عمیق در انطباق دست آوردهای عقلی با محتوای ناب شریعت حقیقی کوشش پایدار داشته اند. تجرد نفس از جمله مباحثی است که صدرالمتالهین در ایجاد سازگاری آن با دین به خصوص شریعت اسلام تلاش شایسته و موثری انجام داده است. ایشان دلایل پیشینیان را یقین آور می خواند؛ چراکه هم با مبنای فلسفی وی نظیر «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس» انطباق دارد و هم با آموزه های دینی سازگار است. تجرد و استقلال نفس با مهم ترین مسائل جهان بینی در ارتباط است. مباحث خداشناسی، نبوت، و به ویژه معاد ارتباط مستقیم با خودشناسی دارد. باور به جهان آخرت فقط با اثبات تجرد نفس و استقلال آن از بدن توجیه عقلانی خواهد داشت. البته در وجود استقلالی نفس قبل از بدن اختلافاتی وجود دارد که در این نوشتار مورد کنکاش قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
(ملاصدرا، ١٩٩٠، ج ٣، ص ٧) برخي نيز وجود نفس را امري بديهي تلقي مي کنند و حقيقت نفس انساني را همان امر وجداني مي دانند که با تعبير «من » به آن اشاره مي شود(حسن زاده ، ١٣٧٢، ج ١، ص ٥) ملاصدرا پس از اثبات نفس به تعريف حقيقي آن بر مبناي مشايين مي پردازد.
(ملاصدرا، ١٩٩٠، ج ٨، ص ٢٣) ايشان تلاش ديگران نظير شيخ الرئيس در اين باره را کافي نمـي دانـد؛ زيـرا از طريـق تجرد نفس انساني خواسته اند جوهريت آن را نيز اثبات کننـد.
نکتـه ديگـر اينکه ملاصدرا براي نفس انساني قوايي چون خيال ، حافظه ، عاقله ، واهمـه ، شـهوت ، و غضب اثبات مي کند (ملاصدرا، ١٩٩٠، ج ٨، ص ٦١) و سپس بيان مي کند کـه نفـس بـا وحدت و بساطت خود با اين قوا متحد است .
او معتقد است که اين براهين ايجـاد يقين مي کنند که نفس انساني مجرد از ماده و لواحق آن است ، خواه به درجه عقل بالفعل رسيده باشد و خواه نرسيده باشد، بلکه در حد متخيله بالفعل باشـد؛ زيـرا نفـس متخيلـه بالفعل نيز در تجرد ذات خود بـا عقـل بالفعـل مشـترک اسـت .
(ملاصدرا، ١٩٩٠، ج ٨، ص ٢٦٠) ملاصدرا اين برهان را کـه گذشـتگان در آثـار خود به عنوان قوي ترين برهان در تجرد نفس نقل کرده اند، جامع همه نفوس نمي داند، بلکه تنها تجرد نفوسي را اثبات مي کند که به حد عقل بالفعل و معقول بالفعـل رسـيده باشند؛ در حالي که بسياري از افراد انساني به اين درجه نرسيده اند.