چکیده:
صدرالمتالهین (برخلاف ابن سینا و سهروردی) در ادراک حسی و خیالی قائل به خلاقیت نفس است، درحالی که درباره فرآیند ادراک عقلی در آغاز، دارای آرای متفاوت و متعارض است. مهمترین آرای او در این زمینه در قالب سه رویکرد قابل ذکر است: نخست، مشاهده مثل نوریه از دور؛ دوم، افاضه واهب الصور بر سبیل رشح (با قرائت صدرایی) و سوم، اندکاک در ذات الهی بر سبیل فنا. گرچه صدرالمتالهین رویکرد اخیر را نظر نهایی خویش اعلام کرده اما در جمع این سه رویکرد، توجیه های مختلفی از سوی شارحان معاصر حکمت متعالیه ابراز شده است. از نظر نگارنده، جامع ترین وسازگارترین این توجیه ها بر اساس ساختار فکری ملاصدرا، این است که ملاصدرا (بنا بر اصل تشکیک در وجود) هر یک از موارد فوق را مرتبه ای از مراتب ادراک عقلی دانسته و معتقد است که در مراتب اولیه تعقل، نفس به دلیل ضعف، صور عقلیه را از دور مشاهده می کند. در مرحله بعدی، نفس استکمال یافته و بر اثر اتحاد با صور عقلیه (در سیر صعودی اش) فیض هایی را دریافت می کند. در مرحله آخر، نفس در اوج استکمال و فنای قدسی، خلاق صور عقلیه می گردد. لذا از قرائن کلمات او بر می آید که هرچه نفس ضعیف تر باشد، ادراک عقلانی اش ضعیف تر و محدودتر خواهد بود و بالعکس هرچه شدیدتر و کامل تر باشد، از تعقل عمیق تری برخوردار می شود. بنا بر این تبیین، مرحله اعلای تعقل مختص راسخین در علم و انسان های کامل می باشد.
خلاصه ماشینی:
اﻣﺎ وﻗﺘﻲ درﺻﺪد اﺳﺖ ﻧﺤﻮة ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺣﺼﻮل ﺻﻮر ﻋﻘﻠﻴﻪ را ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻛﻨـﺪ، ﺑـﺎ ﻋﺒـﺎراﺗﻲ ﻣﺨﺘﻠـﻒ، روﻳﻜﺮدﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪدی را ﻣﻄﺮح ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ در اﺑﺘﺪای اﻣﺮ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺘﻔﺎوت و ﻣﺘﻌﺎرض ﺑﻪﻧﻈـﺮ ﻣـﻲرﺳـﺪ و ﻣﺨﺎﻃﺐ را دﭼﺎر ﺳﺮدرﮔﻤﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ، زﻳﺮا در ﺑﺮﺧﻲ ﻋﺒﺎرات ﻗﻮل ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪة ﻣﺜﻞ ﻧﻮرﻳـﻪ از راه دور را ﻣﻄـﺮح ﺷﺪه )ﻣﻼﺻﺪرا، 6831، ص781-681؛ 2631، ص45(، در ﺑﺮﺧـﻲ ﻋﺒـﺎرات دﻳﮕـﺮ ﺑﺤـﺚ اﻓﺎﺿـﻪ و ﺗﺮﺷـﺢ ﺻﻮرت ﻋﻘﻠﻲ از ﻋﻘﻞ ﻓﻌﺎل ﺑﺮ ﻧﻔﺲ را ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨـﺪ )ﻣﻼﺻـﺪرا، 1891، ج2، ص953( و در ﻓـﺮازی دﻳﮕـﺮ ﺻﺮﻳﺤﺎ ﺗﻌﻘﻞ را ﻧﻪ اوﻟﻲ ﻣﻲداﻧﺪ و ﻧﻪ دوﻣﻲ، ﺑﻠﻜﻪ آن را اﻧﺪﻛﺎک ﻧﻔﺲ و ﻓﻨﺎء آن در ذات اﻟﻬﻲ ﻣﻲﺷـﻤﺎرد و ﺑﻪﻋﻠﺖ دﺳﺖﻳﺎﺑﻲ ﻧﻔﺲ ﺑﻪ ﻋﻠـﺖ اﺷـﻴﺎء، آن را ﺧـﻼق و ﻣﺒـﺪع ﻣﻌﺮﻓـﻲ ﻣـﻲﻛﻨـﺪ )ﻣﻼﺻـﺪرا، 1891، ج2، ص953؛ ﺳﺒﺰواری، 6631، ص47-37(.
ﺑﻪدﻧﺒﺎل اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶ، ﭘﺮﺳﺶﻫﺎی دﻳﮕﺮی ﻧﻴﺰ ﻣﻄﺮح ﻣﻲﺷﻮد: - آﻳﺎ از ﻧﻈﺮ ﻣﻼﺻﺪرا، ﻧﻔﺲ آدﻣﻲ در ادراک ﻋﻘﻠﻲ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ادراک ﺣﺴﻲ و ﺧﻴﺎﻟﻲ، ﻣﺒـﺪع و ﻣﻮﺟـﺪ ﺻـﻮر ﻋﻘﻠﻲ اﺳﺖ؟ ﻳﺎ ﻓﺮآﻳﻨﺪ دﻳﮕﺮی در اﻳﺠﺎد ﺻﻮر ﻋﻘﻠﻲ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد؟ - ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺠﺮد در ﺗﺌﻮری ﻣﺬﻛﻮر ﻛﺠﺎﺳﺖ؟ ﻣﻴﺰان ﺗﺄﺛﻴﺮﭘﺬﻳﺮی ﻧﻔﺲ از اﻳﻦ ﻋﻮاﻣـﻞ ﺗـﺎ ﭼـﻪ ﺣـﺪ اﺳﺖ؟ - ﻣﻨﻈﻮر از ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺠﺮد، ذات اﻗﺪس اﻟﻬﻲ اﺳﺖ ﻳﺎ آﺧﺮﻳﻦ ﻋﻘﻞ ﻃﻮﻟﻲ )ﻋﻘﻞ ﻓﻌﺎل( ﻳـﺎ ﻋﻘـﻮل ﻋﺮﺿـﻴﻪ و ﻣﺜﻞ اﻓﻼﻃﻮﻧﻲ )ﻋﻘﻮل ﻓﻌﺎﻟﻪ(؟ - آﻳﺎ اﻣﻜﺎن ﺟﻤﻊ ﻣﻴﺎن روﻳﻜﺮدﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد ﻣﻼﺻﺪرا در ﺑﺤﺚ ﻓﺮآﻳﻨﺪ ادراک ﻋﻘﻠﻲ وﺟﻮد دارد ﻳﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻳﻜﻲ از آﻧﻬﺎ ﺻﺤﻴﺢ اﺳﺖ؟ در اﻳﻦ ﺻﻮرت، ﻛﺪامﻳﻚ ﺻﺤﻴﺢ اﺳﺖ؟ ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ ذﻛﺮ ﺷﺪ، ﻣﺎ در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ در ﺻﺪد ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ ﻫﺴﺘﻴﻢ.