چکیده:
بی تردید خشونت و آزار جنسی یکی از ظلمهای است که همواره بر زن وارد شده است؛ اما آیا چنین امری در روابط جنسی زن و شوهر هم وجود دارد و آیا در شریعت اسلام و حقوق موضوعه ایران, خشونت جنسی تجویز گردیده است. این سوالها, موضوع مقاله حاضر است. در این نوشتار به بررسی و ارزیابی تمکین، شرایط و حدود تمکین، رابطه تمکین با خشونت جنسی، تاثیر تمکین در تحکیم خانواده پرداخته و در انتهای مقاله پیشنهاد اصلاح ضمانت اجرای نشوز مردان که در ماده 1129 ق.م. بیان شده، ارائه گردیده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که زوج و زوجه هیچ کدام حق اجبار و تحکم طرف مقابل خود را در تمکین ندارند. لذا عدم اجبار زوج و زوجه بر این امر نشان از این دارد که تحکم در این مورد خشونتی غیرمجاز است.
one of the objects and achievements of the theorization in the context of family social studies has always been pattern-making from this fundamental institution of society. Such theorizations are usually arisen from a particular discourse. Hence، there is an epistemological mutuality between a family pattern، as the theory’s consequence، and a particular discourse. In conjunction with reviewing and classifying the existing literature through the application of the discourse analysis method، this paper tries to represent civil-modern and Iranian-Islamic family patterns، which are two dominant spectrums of theorization for social studies of family. Overall، it seems that، despite of having some positive features in the civil-modern pattern، the Iranian-Islamic pattern has more potential advantages.
خلاصه ماشینی:
"میورزد، بدین معنی که ملزم نمیداند تا با مقتضیات جهانی خود را منطبق سازد و در این امر تا آنجا پیش میرود که از پذیرش قوانینی که به طور تکوینی در عالم وجود دارد و از روابط بین موجودات انتزاع میشود، نیز خودداری میکند، هرچند این عقیده و نظر با پارادوکسها و تناقضات زیادی مواجه است لکن این مقاله از نقد دیدگاههای فلسفی معذور است؛ بنابراین اگر با دیدی «تکلیف مدار» به معتقدان نظریه پیش گفته برخورد شود و حتی به منظور تأمین سلامت جسم یا روح طرفداران این نظریه، قواعد و قوانینی را بر ایشان تحمیل یا حتی توصیه نمود یا از انجام اعمالی خاص ایشان را نهی کرد، در این صورت این اقدام از نظر این افراد نوعی خشونت تلقی میشود؛ چنانکه ژانپل سارتر، زنان ناهنجار را زیر عنوان آزادی مورد تشویق قرار میداد و پاپ به خاطر مخالفت با همجنسبازی از دریافت جایزه صلح نوبل محروم شد.
خشونتهای مجاز خود دارای اقسامی هستند که به شرح ذیل بیان میشود: الف)ـ خشونتهای قانونی و غیرقانونی این تقسیمبندی نشان میدهد که بین مجاز بودن و قانونی بودن خشونت، رابطه تساوی و ترادف برقرار نمیباشد بلکه رابطه بین این دو عموم و خصوص منوجه است، زیرا ممکن است قانونی ظالمانه و برخلاف موازین شرعی یا اخلاقی تصویب شود و دستگاه حاکمه برای اجرای چنین قانونی به خشونت مبادرت ورزد، این چنین خشونتی قانونی اما غیرمجاز است و نیز میتوان تصور کرد که مردم برای خنثی کردن تصمیمات قانونی اما نادرست حکومت ناگزیر از اعمال خشونت باشند، اینگونه خشونت غیرقانونی اما مجاز است؛ به عنوان مثال میتوان به قانون کشف حجاب در زمان رضاخان و قانون نفی ضرورت سوگند به قرآن کریم در انجمنهای ایالتی و ولایتی در زمان محمدرضا پهلوی توجه کرد؛ البته در اعمال خشونت در برابر اینگونه تصمیمات باید به نکات زیر توجه داشت: اگر قانونگذار خداوند متعال باشد، همواره خشونتهای مجاز با قانون مترادف خواهد بود، بنابراین در این موارد خشونتهای مجاز غیرقانونی، به نحو موضوعی منتفی خواهند شد."