چکیده:
تمام میراث مکتوب زبان فارسی لزوما در چارچوب مرزهای فعلی جغرافیایی ایران قابل احصا نیست و تحولات گوناگون گذشته، باعث جدایی بخش هایی از این سرزمین، گسترش زبان فارسی و پیدایش آثاری به این زبان در مرزهای خارج از ایران گردیده است. گل محمد ناطق مکرانی یکی از سخنوران منطقه ی بلوچستان پاکستان است که متاسفانه برای ادب دوستان، چندان شناخته شده نیست. آثار ناطق عبارتند از دیوان و یک مثنوی که مثنوی او در دست نیست و دیوان مختصر او که «جوهر معظم» نام دارد، تنها اثر موجود وی است. این دیوان تا به حال دو بار در هند و پاکستان به چاپ رسیده است و اشعاری در قالب های قصیده، قطعه، رباعی و غزل را شامل می شود که در چاپ دوم، مجموعه نامه های شاعر نیز بر آن افزوده شده است. نگارندگان در این مقاله پس از معرفی مختصر شاعر و دیوان وی، با سیری در این اثر، به روش تحلیل محتوای اشعار، به بررسی کوتاه سبک، مضمون و محتوای آن پرداخته اند.
The total written heritage of the Persian language cannot necessarily be recorded from within the current geographical borders of Iran; the past various changes have taken parts of this territory apart and have been the cause of the spread of the Persian language and creation of literary works in this language outside the borders of Iran. Gol Mohammad Nateq is one of the famous elocutionists of Pakistani Baluchistan، unfortunately rather unknown to literature lovers. Nateq’s works include his divan (collection of poems) as well as a Mathnavi. His Mathnavi is not available، and “JoharMoazzam”، his brief divan، is his only available work. This divan has been printed twice in India and Pakistan، and includes poems in the form of Qasida، Qete، Robai (Quatrain)،Gazal; in the second edition of the collection، the poet’s letters have been included as well. After introducing the poet and his divan briefly، the writers of the present paper survey the work by using the Content analysis Method of the poems and briefly discuss its style،theme، and content.
خلاصه ماشینی:
» (حميد،٧٩:١٣٨٤ـ٧٨) اشاره ي خود کساني که در پاکستان با تحقيقات زبان و ادب فارسي سروکار دارند دليلي استوار است بر اين که آثار متعـدد و نـسخه هـاي گرانبهـايي در ايـن سرزمين وجود دارد که معرفي آن به ادب دوستان و علاقه مندان ، ضرورت دارد و علاوه بـر اين که دامنه ي نفوذ زبان فارسي را در خارج از مرز هاي جغرافيايي امروز نشان مي دهـد، زمينه ي همدلي و دوستي عميق بين ملت ها را نيز فراهم مينمايد.
به دشتي کوفتد يکره نگه آن چشم جـادو را کند موج رم وحشي غزالان جاده او را زکام از نکهت گل هاي بـاغ خلـد مـيآيـد دمــاغ عنــدليبان قفــس پــرورده او را خدا را چون کشي نقاش تـصوير گلـستاني ز مژگان اسيران قفس کن خامـه او را مدار از تربيت چشم اثر چون قابليت نيست کجا باران تواند سبزکردن شاخ آهو را به خرگوش اين سخن شير به چاه افتاده ميگويد که روزحمله عاجزمينمايد زوربازو را سپهر دون نواز آن دم که بر کام خسان گردد درآردهمچويوسف شاهديدربرترازو را نميدانم شهيد تيـر مژگـان کـه شـد نـاطق کفن ازپرده هايچشم کردندآهوان او را (ناطق ،٩١:١٩٦٩-٩٠) اما براساس «تقسيم بندي شاعران سبک هنـدي در دو گـروه ، يکـي متعـادل و ديگـري افراطي، در انعکاس ويژگيهاي خاص سبک هندي در شـعر» (شميـسا،١٣٧٦الـف :٢٨٧) از مجموع ويژگيهاي شعر ناطق چنين ميتوان استنباط کرد که وي بيشتر طرفدار تعادل بوده و از اين حيث ، شعرش به شعر صائب ،کلـيم و غالـب نزديـک اسـت و نـسبت بـه شـاعران افراطي«خيال بند» و «رهروان طرز خيال » از تعادل بيشتري برخوردار است .
(بهار،١٣٨٤ج ٣: ٢٥٨) نتيجه بنا بر اشاراتي که شد گل محمد ناطق مکراني يکي از شاعران فارسيگوي پاکستان اسـت که در تنها اثر باقي مانده از وي«جوهر معظم » بسياري از مضامين رايج در ادب فارسـي بـه چشم ميخورد.