چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه¬ی منبع کنترل دانش¬آموزان با گرایش آنها به نوع سبک انضباطی معلمان مدارس می¬باشد. برای تحقق این هدف، جامعه¬ی آماری پژوهش تمامی دانش¬آموزان پایه¬ی اول مقطع متوسطه¬ی ناحیه یک شهرستان زاهدان انتخاب گردید که از این بین 351 نفر دانش¬آموز با روش خوشه¬ای طبقه¬ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و برای گردآوری داده¬ها از پرسشنامه¬ی محقق ساخته¬ی سبک¬های انضباطی و پرسشنامه¬ی منبع کنترل پس از اعتبار¬سنجی و تغییرات لازم استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده¬ها نیز از راه آزمون¬های آماری رگرسیون چندگانه، همبستگی پیرسون و t مستقل انجام گردید. یافته¬های پژوهش نشان داد که بین منبع کنترل دانش¬آموزان و گرایش آنها به سبک انضباطی تعامل¬گرایانه و غیرمداخله¬گرایانه همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و سبک انضباطی تعامل¬گرایانه بیش¬ترین پیش¬بینی را از منبع کنترل دانش¬آموزان داشته است. یافته¬ها با استفاده از آزمون تی مستقل بیانگر آن بود که بین جنسیت دانش¬آموزان از نظر گرایش به سبک انضباطی مداخله¬گرایانه و سبک تعامل¬گرایانه معلمان و هم-چنین نوع منبع کنترل تفاوت معناداری وجود داشته است. اما تفاوتی بین جنسیت دانش¬آموزان از لحاظ گرایش به سبک غیرمداخله¬گرایانه مشاهده نشد.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش نشان داد که بین منبع کنتـرل دانـش آمـوزان و گـرایش آنهـا بـه سـبک انضباطی تعامـل گرایانـه و غیرمداخلـه گرایانـه همبسـتگی مثبـت و معنـاداری وجـود دارد و سـبک انضباطی تعامل گرایانه بیش ترین پیش بینی را از منبع کنترل دانش آموزان داشته است .
یافتـه هـا بـا استفاده از آزمون تی مستقل بیانگر آن بود که بین جنسیت دانش آموزان از نظر گـرایش بـه سـبک انضباطی مداخله گرایانه و سبک تعامل گرایانه معلمان و هم چنین نوع منبع کنترل تفاوت معنـاداری وجود داشته است .
در ایـن راسـتا گلـیکمن و تامشـیرو٣ (١٩٩٠)، چارچوبی بسیار جامع بر اساس نظریه های انضباطی و روان شناسی یادگیری ارائـه داده انـد که در یک پیوستار کنترل به ترتیب : رویکرد مداخله گرایانه ٤، تعامـل گرایانـه ٥ و غیرمداخلـه گرایانـه 1 1-Constructivist 2-Ford 3-Glickman & Tamashiro 4-Interventionist 5-Interactionalist میباشد که هر چه از مداخله گرایی به سمت غیرمداخلـه گرایـی پـیش رویـم ، کنتـرل کـم و مقـدار مشارکت و مسئولیت دانش آموزان افزایش مییابد.
در این سبک معلم مسئولیت اصـلی را بـرای کنتـرل دارد (٢٠٠٩,Yavuz)، و تلاش میکند با اعمال کنترل و نظارت بیش تر بر فعالیت ها و رفتار دانش آمـوزان و تأکید بر قوانین و انضباط کلاس به اهداف آموزشی دست یابد (٢٠٠٠,Johnson &Baliey ).
بنابراین ، متغیر دیگر این پژوهش منبع کنتـرل میباشد که اگر چه پژوهش های تجربی کمی درباره ی منبع کنترل و کنتـرل کـلاس بـا اسـتفاده از رویکردهای انضباطی وجود دارد؛ اما پژوهش ها نشان میدهد که ارتباط بین این دو متغیر احتمـالی است و نحوه ی کنترل کلاس با استفاده از هر نوع سبک انضباطی بـه وسـیله معلمـان جهـت کـانون کنترل را تغییر میدهد (١٩٩٣,Martin&Baldwine).